آیا صبح که همکارتان به اداره میآید، بلافاصله با دیدن او متوجه نمیشوید که امروز سرحال است یا نه؟ آیا هیچگونه شکی در ذهنتان نسبت به این مساله وجود دارد؟ ارتباطات غیرشفاهی، قویترین نوع ارتباطات است. ارتباطات غیرشفاهی، حتی بیشتر از صدا و کلمات، شما را به آنچه در ذهن فرد دیگری میگذرد رهنمون میسازد. بهترین ارتباط برقرارکنندگان کسانی هستند که از قدرت انتقال غیرشفاهی افکار و احساسات آگاهی دارند. توصیههایی برای درک ارتباطات غیرشفاهی
درک ارتباطات غیرشفاهی به مرور زمان و با تمرین بهبود مییابد. نخستین گام، تشخیص قدرت ارتباطات غیرشفاهی است. مطمئناً همه شما تا کنون این احساس قلبی را تجربه کردهاید که حرفی که یک نفر به شما میزند صحت ندارد. به قلب خود گوش فرا دهید. درک ارتباطات غیرشفاهی، علاوه بر تجربیات زندگی، آموزش و باورها، به نوعی شمّ درونی نیاز دارد.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار منبع "Listen With Your Eyes", Susan M. Heathfield, مقالات مرتبط * راهنمای ارتباطات غیرشفاهی |
با وجودی که افراد مختلف به دلیل ترجیحات شخصی و تجربیات متفاوت ممکن است واکنشهای متفاوتی به رنگها نشان دهند امّا مطالعات نشان دادهاند که رنگها برای اکثریت افراد معانی خاصی را تداعی میکنند.
استرس و تحریکپذیری رنگ و هراس از مکانهای بسته خلاقیت و رنگ رنگ و خستگی رنگ و کنترل وزن رنگ و اندوه محدودیتهای پژوهشهای راجع به رنگ
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار منبع "What is Colour Therapy?", Jennifer Copley,Nov. 18, 2009. مقالات مرتبط * روانشناسی رنگها
|
يگموند فرويد يکي از معروفترين افراد در تاريخ روانشناسي است. با وجود که بسياري از ايدهها و نظريههاي او مورد قبول اکثريت روانشناسان امروزي نيست، امّا نقش عمده او در توسعه روانشناسي انکارناپذير است. در زير، ده واقعيت جالب و روشنگر درباره زندگي او آورده شده است: 1- زيگموند فرويد بزرگترين فرزند در بين هشت فرزند خانواده بود فرويد در 6 مِي 1856 به دنيا آمد. پدرش ژوزف 41 ساله بود و به تجارت پارچه پشمي ميپرداخت. او در آن زمان دو فرزند از ازدواج قبليش داشت. مادر فرويد، آماليا نام داشت و بيست سال کوچکتر از شوهرش بود. ورشکستگي تجاري پدر فرويد باعث شد که خانواده آنها از فرايبورگ به وين نقل مکان کنند. فرويد هفت خواهر و برادر تني داشت. او غالباً خود را به عنوان عزيز دردانه مادرش توصيف کرده است. خود فرويد گفته که «من دريافتهام که کساني که ميدانند مادرشان آنها را به خواهر و برادرهايشان ترجيح ميدهد، آدمهايي ميشوند با اتکاء به نفس فوقالعاده و خوشبيني راسخ و تزلزل ناپذير که همين خصوصيات غالباً باعث موفقيت آنها ميگردد.» 2- زيگموند فرويد بنيانگذار روانکاوي بود معمولاً اين گونه نيست که ايجاد يک مکتب فکري را بتوان به تنها يک فرد نسبت داد. امّا در مورد فرويد، نظريههاي او به عنوان پايههاي يک مکتب روانشناسي قرار گرفته است که به سرعت در خلال سالهاي اوليه دانش ذهن و رفتار، به عنوان نيروي غالب درآمد. انتشار کتاب «تعبير خواب» او در سال 1899، مقدمات اوليه براي ايدهها و نظريههايي را بنا نهاد که باعث شکلگيري روانکاوي شد. در سال 1902، فرويد در خانهاش در وين، ميزبان يک سري جلسات بحث هفتگي بود. اين جلسات غيررسمي نهايتاً تبديل به انجمن روانکاوي وين گرديد. 3- فرويد در ابتدا طرفدار مصرف کوکائين بود پيش از آن که تأثيرات آسيبرسان و مضر کوکائين شناخته شود، اين ماده مخدّر به عنوان مسکّن و سرخوشيآور مورد مصرف قرار ميگرفت. حتي در محصولاتي نظير نوشابههاي گازدار و قرصهاي گلودرد به کار ميرفت. فرويد به تأثيرات بالقوه ضدافسردگي کوکائين علاقهمند شد و خود در ابتدا به منظورهاي مختلف طرفدار مصرف آن بود. پس از شناخته شدن تأثيرات مضر و جنبههاي اعتيادي کوکائين، شهرت پزشکي فرويد تا حدودي خدشهدار گرديد. 4- زيگموند فرويد پايهگذار «گفتگو درماني» بود با وجودي که بسياري از نظريههاي فرويد مورد انتقاد يا عدم پذيرش روان درمانگران امروزي قرار گرفته است، امّا بسياري از آنها هنوز از روشهاي روانکاوي فرويد تا حدّي استفاده ميکنند. گفتگو درماني به صورت بخش مهمي از بسياري تکنيکهاي مختلف رواندرماني در آمده است. با استفاده از گفتگو درماني، روان درمانگر در جستجوي الگوها يا رويدادهاي مهمي که ممکن است نقشي در مشکلات فعلي بيمار داشته باشند، برميآيد. روانکاوان عقيده دارند که رويدادهاي دوران بچگي و احساسات، افکار و انگيزههاي ناهشيار (ناخودآگاه) در بيماريهاي ذهني و رفتارهاي ناسازگارانه نقش دارند. 5- آنا، دختر فرويد، نيز روانشناس معروف و تاثيرگذاري بود آنا فرويد فعاليت حرفهاي خود را تحت تأثير نظريههاي پدرش آغاز کرد. امّا در سايه پدرش باقي نماند و نقش مهمي از خود در روانشناسي باقي گذاشت. او روانکاوي کودکان را بنيان گذاشت و سازوکارهاي دفاعي «خود» (ego) را تلخيص و دستهبندي کرد. (1936) 6- فرويد براي آن که با زن مورد علاقهاش ازدواج کند پزشک شد هنگامي که فرويد 26 سال داشت، عاشق دختري 21 ساله به نام مارتا برنيز شد. او در آن زمان دانشجوي فقيري بود که هنوز با پدر و مادرش زندگي ميکرد و درآمدي که از يک کار آزمايشگاهي داشت، تکافوي مخارج خانوادهاش را نميکرد. شش ماه پس از آن که آن دو با هم ملاقات کردند، فرويد کار آزمايشگاهي را رها کرد و به حرفه پزشکي روي آورد. او سه سال در بيمارستان عمومي وين آموزش ديد و در اين دوران، به سختي ميتوانست نامزدش را که اکنون به آلمان نقل مکان کرده بود ببيند. پس از چهار سال انتظار، فرويد و مارتا در 14 سپتامبر 1886 ازدواج کردند. آنها صاحب شش فرزند شدند. 7- اين گفته مشهور منتسب به فرويد که «گاهي اوقات سيگار، فقط سيگار است» احتمالاً از او نيست با وجودي که اين گفته بسيار از قول فرويد نقل گرديده و معروف گشته است، امّا شاهدي وجود ندارد که از او باشد. فرويد در تمام دوران زندگيش سيگار برگ ميکشيد، گاهي تا بيست سيگار برگ در روز. آنطور که معروف گشته، روزي فردي از فرويد ميپرسد سيگار برگي که غالباً در دست اوست نماد چيست؟ و فرويد پاسخ ميدهد: گاهي اوقات سيگار، فقط سيگار است. اين پاسخ بدين صورت تعبير گشته که حتي اين روانکاو معروف نيز عقيده داشته است که هر چيز داراي معني نمادين و نهفته نيست. در واقع، اين گفته به احتمال زياد از سوي يک روزنامهنگار ابداع گشته و بعدها به اشتباه به صورت نقل قولي از فرويد معروف شده است. 8- زيگموند فرويد در طول عمرش فقط يکبار به آمريکا رفت در سال 1909، استنلي هال، روانشناس آمريکايي، از فرويد براي ايراد سخنراني درباره روانکاوي در دانشگاه کلارک دعوت به عمل آورد. با وجودي که او ابتدا از پذيرش اين دعوت سرباز زد امّا سرانجام با اصرار هال آن را پذيرفت. فرويد با همکارانش کارل يونگ و ساندور فرنزي به آمريکا سفر کرد. پس از ملاقات با بريل و ارنست جونز، چند روز را به گشت و گذار در نيويورک پرداختند و سپس فرويد پنج سخنراني درباره تاريخچه و پيشرفت روانکاوي در دانشگاه کلارک ايراد کرد. فرويد سخنرانيش در دانشگاه کلارک را چنين توصيف کرده است: «هنگامي که پشت ميکروفون قرار گرفتم، انگار يکي از روياهايم به واقعيت پيوسته بود. روانکاوي ديگر محصول توهّم و تخيل نبود، بخش باارزشي از واقعيت شده بود.» 9- زيگموند فرويد توسط نازيها مجبور به ترک وين شد کتابهاي او به همراه کتابهاي متفکران معروف ديگر سوزانده شد. فرويد درباره اين اتفاق به يکي از دوستانش گفته است «چه پيشرفت بزرگي کردهايم. اگر من در قرون وسطي بودم خودم را ميسوزاندند و حالا به سوزاندن کتابهايم قانع هستند.» فرويد و دخترش آنا هر دو توسط گشتاپو مورد بازجويي قرار گرفتند تا آن که يکي از دوستان فرويد به نام ماري بوناپارت توانست آنها را به انگلستان فراري دهد. بوناپارت همچنين سعي کرد که چهار خواهر کوچکتر فرويد را نجات دهد امّا موفق به اين کار نشد. آن چهار زن همگي بعداً در اردوگاههاي کار اجباري نازيها درگذشتند. 10- زيگموند فرويد براي درمان سرطان دهانش بيش از 30 بار تحت عمل جراحي قرار گرفت فرويد در تمام دوران زندگيش سيگار برگ ميکشيد. در سال 1939، پس از آن که مشخص شد سرطان او ديگر غيرقابل عمل است، از پزشکش خواست که به او در اقدام به خودکشي کمک کند. پزشک سه بار جداگانه به او مرفين تزريق کرد و فرويد در 23 سپتامبر 1939 درگذشت. ترجمه: کلينيک الکترونيکي روانيار منبع"10 Facts About Sigmund Freud", Kendra Cherry, مقالات مرتبط ده روانشناس برتر جهانزندگينامه روانشناسان برتر جهان |
هر انساني شخصيت خاص خودش را دارد. در واقع, اين شخصيت ماست که ما را بدين گونه که هستيم در آورده است. شخصيت ما تقريباً بر تمام جنبههاي زندگي ما اثر گذارست, از انتخاب هايي که براي زندگيمان مي کنيم تا چگونگي تعامل با افراد خانواده و انتخاب دوست و همسر. امَا چه عواملي بر شخصيت ما تأثيرگذارند؟ آيا ميتوانيم شخصيت مان را تغيير دهيم يا آن که ويژگيهاي کلّي شخصيتي در طول زندگي ثابت باقي ميمانند؟
در زير، يافتههاي پژوهشگران را در قالب 10 واقعيت جالب درباره شخصيت ميخوانيد.
ترتيب تولّد ميتواند بر روي شخصيت اثرگذار باشد
شما احتمالاً شنيدهايد که ميگويند بچه اول معمولاً رياستطلب يا مسئوليتپذير ميشود در حالي که بچه آخر فاقد حس مسئوليت و دمدميمزاج است. آيا اين تصاوير کليشهاي و قالبي درست هستند؟
دهها سال است که کتابهاي عاميانه روانشناسي به موضوع تاثيرات ترتيب تولّد بر روي شخصيت فرد ميپردازند امّا تا همين اواخر شواهد محکمي براي اين گفتهها وجود نداشت. چند مطالعه تجربي که اخيراً صورت گرفته نشان دادهاند که چيزهايي از قبيل ترتيب تولد و اندازه خانواده، در واقع ميتوانند بر روي شخصيت اثر گذار باشند. حتي در يک مطالعه نشان داده شده که ترتيب تولّد ميتواند بر روي انتخاب دوست و شريک عاطفي نيز اثر بگذارد. کساني که بچه اول خانواده هستند تمايل بيشتري براي ارتباط برقرار کردن با کساني که آنها نيز بچه اول هستند نشان دادهاند و اين وضعيت براي بچههاي وسط و بچههاي آخر نيز صادق بوده است.
شخصيت تقريباً در طول زندگي پايدار و ثابت است
براساس مطالعات طولاني و مفصّلي که بر روي شخصيت صورت گرفته است، اغلب بخشهاي اصلي و مرکزي شخصيت در طول زندگي پايدار و ثابت ميماند. سه جنبهاي که با افزايش سن ما تغيير ميکنند عبارتند از سطح اضطراب، رفتار دوستانه و اشتياق به کسب تجربههاي جديد.
براساس يافتههاي پل کاستا جونيور، پژوهشگر حوزه شخصيت، شاهدي وجود ندارد که شخصيت کلّي ما با افزايش سن تغيير ميکند. به گفته وي «چيزي که در طول زندگي تغيير ميکند نقش و اولويتهاي ماست. مردم ممکن است فکر کنند که شخصيتشان با افزايش سن تغيير يافته است امّا اين عادتها، توان جسمي، وضعيت سلامتي، مسئوليتها و شرايط آنهاست که تغيير کرده نه شخصيت پايه آنها.»
ويژگيهاي شخصيتي با برخي بيماريها ارتباط دارند
در گذشته، تعدادي از ويژگيهاي مختلف شخصيتي در برخي بيماريهاي خاص، دخيل در نظر گرفته ميشد. براي نمونه، کينهورزي و پرخاشگري غالبا با بيماري قلبي مرتبط در نظر گرفته ميشدند. اشکال کار در اينجا بود که با وجودي که برخي مطالعات چنين ارتباطي را نشان ميداد امّا برخي مطالعات ديگر گاهي اوقات نشانگر چنين ارتباطي نبود.
اخيراً پژوهشگران از يک روش آماري به نام فراتحليل (meta-analysis) براي ارزيابي مجدّد پژوهشهاي قبلي در مورد ارتباط بين شخصيت و بيماري استفاده کردهاند. براين اساس، ارتباط بين ويژگيهاي شخصيت روان رنجور (نوروتيک) با پنج بيماري سردرد، آسم، التهاب مفاصل (آرتريت)، زخم دستگاه گوارش و بيماري قلبي کشف شد. اين ارتباط پيش از اين مشخص نشده بود.
براساس يک مطالعه ديگر، کمرويي ممکن است با طول عمر کوتاهتر ارتباط داشته باشد.
حيوانات داراي شخصيتهاي متفاوتي هستند
آيا هرگز به اين فکر کردهايد که حيوان مورد علاقه شما داراي شخصيتي است که آن را به کلي يگانه و منحصر به فرد ميسازد؟ پژوهشگراني که بر روي حيوانات پژوهش ميکنند دريافتهاند که تمام حيوانات (از عنکبوت گرفته تا پرندگان تا فيلها) داراي شخصيت خاص خود، به همراه ترجيحات، رفتارها و خصلتهايي هستند که در طول زندگيشان پايدار باقي ميماند.
با وجودي که انتقادات چندي بر اين گونه پژوهشها وجود دارد و آنها را نوعي انسانانگاري يا نسبت دادن ويژگيهاي انسان به حيوانات ميدانند امّا پژوهشگران شخصيت حيوانات توانستهاند الگوهاي رفتاري سازگار و يکنواختي را شناسايي کنند که به طور تجربي قابل اندازهگيري و آزمايش ميباشند.
پژوهشهاي جديد ميگويد که پنج ويژگي اصلي و پايهاي شخصيتي وجود دارد
در گذشته، پژوهشگران بر سر اين که چند ويژگي اصلي شخصيتي وجود دارد اختلاف نظر داشتند. پژوهشگران اوليه نظير آلپورت 4000 ويژگي شخصيتي متفاوت را پيشنهاد ميکردند، در حالي که پژوهشگران ديگري نظير ريموند کاتل معتقد بودند که اين تعداد برابر 16 است. امروزه، بسياري از پژوهشگران شخصيت از «نظريه پنج عاملي شخصيت» پشتيباني ميکنند.
اين نظريه، پنج بعد شخصيتي مختلف که تشکيل دهنده شخصيت انسان هستند را چنين توصيف ميکنند:
1- برونگرايي
2- خوشايندي (مقبوليت)
3- وظيفهشناسي (وجدان)
4- تهييجپذيري
5- آزاد انديشي
شخصيت بر اولويتهاي شخصي تأثيرگذار است
ممکن است از شنيدن اين که شخصيت شما ميتواند تأثير کاملي بر اولويتهاي شخصي شما داشته باشد، زياد تعجب نکنيد امّا حتماً از فهميدن اين که ميزان اين تأثير چقدر گسترده است، شگفتزده خواهيد شد. شخصيت منحصر به فرد و يگانه شما، از انتخاب دوست گرفته تا علاقهمندي به يک نوع موسيقي خاص، تقريباً بر هر انتخابي که در زندگي روزمرهتان ميکنيد تأثيرگذار است.
براي مثال، با وجودي که شما ممکن است به خود بباليد که قبل از پشتيباني از هر نامزدي در انتخابات، تمام جنبههاي مختلف را به دقت در نظر ميگيريد، امّا پژوهشها نشان ميدهد که شخصيت شما نقش مهمي در اولويتهاي سياسي دارد. براساس مطالعهاي که توسط پژوهشگران دانشگاه تورنتو صورت گرفته است، افرادي که خود را محافظهکار ميدانند از نظر يکي از ويژگيهاي شخصيتي به نام «نظم و ترتيب» از ديگران بالاترند، در حالي که کساني که خود را ليبرال ميدانند از نظر احساس يگانگي و همدلي بالاتر از ديگران قرار دارند.
پژوهشگران معتقدند که اين نيازهاي شخصيتي نهفته براي حفظ نظم و ترتيب يا بيان همدلي، ميتواند تأثيري قوي بر اولويتهاي سياسي فرد داشته باشد.
مردم ميتوانند براساس شرح حال (پروفايل) شما در فيسبوک، شخصيتتان را به طور دقيق مورد قضاوت قرار دهند
هنگامي که به هويت برخط (آنلاين) افراد فکر ميکنيد، ممکن است تصوّر کنيد که اغلب مردم سعي ميکنند که گونه ايدهآلي از خودِ واقعيشان را نشان دهند. واقعيت اين است که در دنياي برخط، افراد اطلاعاتي که ميخواهند منتشر سازند را با دقت و وسواس بيشتري از حالت عادي انتخاب و گزينش ميکنند. مثلاً شما بهترين و جذابترين عکس خودتان را براي ارسال انتخاب ميکنيد و يا ميتوانيد هرگونه اظهارنظري را قبل از اعلام، ويرايش کنيد و مورد تجديد نظر قرار دهيد. با کمال تعجّب، يک مطالعه نشان ميدهد که شرححالهاي فيسبوک ابزار خيلي خوبي براي انتقال دادن شخصيت «واقعي» شما هستند.
در اين مطالعه، پژوهشگران پرونده 236 دانشجوي آمريکايي را مورد بررسي قرار دادند. شرکتکنندگان همچنين پرسشنامهاي را که براي ارزيابي ويژگيهاي شخصيتي شامل برونگرايي، خوشايندي، وظيفهشناسي، تهييجپذيري و آزادانديشي طراحي شده بود تکميل کردند. سپس پژوهشگران، شخصيت شرکتکنندگان را براساس شرححال برخطشان مورد ارزيابي قرار دادند و نتايج آن را با نتايجي که از پرسشنامهها به دست آمده بود مقايسه کردند. پژوهشگران دريافتند که شخصيت افراد براساس شرححال فيسبوکشان به طور دقيق قابل شناسايي بوده است.
عوامل متعددي ميتوانند در اختلالات شخصيت نقش داشته باشند
تخمين زده ميشود که 10 تا 15 درصد افراد بالغ در آمريکا، نشانههايي از حداقل يکي از اختلالات شخصيت را تجربه کرده باشند. پژوهشگران تعدادي از عواملي را که ميتوانند در بروز اختلالات مختلف شخصيت، نظير اختلال روانرنجوري وسواسي و اختلال شخصيت مرزي نقش داشته باشند، شناسايي کردهاند.
اين عوامل عبارتند از:
• عوامل ژنتيکي
• رابطه با همتايان
• حساسيت بال
ا • خشونت کلامي
• آسيبهاي دوران کودکي
ويژگيهاي اصلي شخصيت نادرند
گوردون آلپورت، روانشناس، «ويژگيهاي اصلي شخصيت» را ويژگيهايي توصيف کرده است که بر زندگي فرد سلطه دارند به حدّي که آن فرد غالباً با آن ويژگي شناخته ميشود. البته اين ويژگيها نادرند. در بسياري موارد، افراد آنقدر به خاطر آن ويژگي معروف ميشوند که اسم واقعيشان مترادف آن نوع شخصيت ميشود. براي نمونه، منشاء اين اصطلاحات را در نظر بگيريد: فرويدي، ماکياولي، دونژوان و ....
امّا در مورد اغلب قريب به اتفاق مردم، شخصيت تشکيل شده است از ترکيبي از ويژگيهاي اصلي و ويژگيهاي ثانويه. ويژگيهاي اصلي آنهايي هستند که پايههاي اصلي شخصيت را ميسازند، در حالي که ويژگيهاي ثانويه به اولويتها، نگرشها و رفتارهاي وضعيتي ارتباط دارند.
حيوان خانگي شما ميتواند اطلاعاتي از شخصيت شما را آشکار سازد
آيا خودتان را بيشتر طرفدار سگ ميدانيد يا گربه؟ براساس يک مطالعه، پاسخ شما به اين پرسش ميتواند اطلاعات مهمي درباره شخصيت شما را آشکار سازد.
در مطالعهاي که بر روي 4500 نفر صورت گرفته است، پژوهشگران از شرکتکنندگان پرسيدهاند که خود را بيشتر دوستدار سگ ميدانند يا گربه. اين افراد همچنين پرسشنامهاي را تکميل کردهاند که به منظور ارزيابي و اندازهگيري ويژگيهاي اصلي شخصيت نظير برونگرايي، خوشايندي، وظيفهشناسي، تهييجپذيري و آزاد انديشي طراحي شده بود.
پژوهشگران دريافتند که کساني که خود را دوستدار سگ معرفي کردهاند، بيشتر برونگرا و علاقهمند به خوشحال کردن ديگران هستند، در حالي که کساني که خود را دوستدار گربه توصيف کردهاند، بيشتر درونگرا و محتاط ميباشند.
به گفته سام گوسلينگ، روانشناس دانشگاه تگزاس، اين نتايج ميتواند تأثير مهمي در حوزه «حيوان درماني» داشته باشد. درمانگر پس از مشخص ساختن ويژگيهاي شخصيتي بيمار ميتواند نگهداري حيواناتي که بيشتر با شخصيت او تطبيق دارند را توصيه نمايد
ترجمه::: کلينيک الکترونيکي روانيار
منبع
10 Fascinating Facts About Personality, Kendra Cherry
http://psychology.about.com
آیا کسانی را میشناسید که همیشه به نظر میرسد آرامش دارند، کسانی که قادرند حتی سختترین شرایط اجتماعی را با متانت تحمل کنند و کسانی که همیشه باعث میشوند که دیگران نیز احساس راحتی کنند؟ به احتمال زیاد اینگونه افراد دارای ویژگیای هستند که روانشناسان به آن هوش هیجانی میگویند.
هوش هیجانی مستلزم توانایی درک و مدیریت هیجانات (احساسات) است. خبرگان متفقالقولند که این نوع هوش، نقش مهمی در موفقیت فرد بازی میکند و برخی گفتهاند که هوش هیجانی حتی از ضریب هوشی (IQ) نیز اهمیت بیشتری دارد. به هر حال، پژوهشها نشان دادهاند که هوش هیجانی با بسیاری چیزها، از قابلیت تصمیمگیری گرفته تا موفقیت تحصیلی، ارتباط دارد.
برای داشتن هوش هیجانی چه باید کرد؟ دانیل گولمن، روانشناس و نویسندۀ بسیار موفق، عقیده دارد که پنج مؤلفه برای هوش هیجانی اهمیت اساسی دارند. حال با هم به این پنج عامل نگاهی میاندازیم تا ببینیم چه کارهایی میتوانیم بکنیم تا مهارتمان را در هر یک از این حوزهها بهبود بخشیم.
1- خودآگاهی
خودآگاهی، یا قابلیت تشخیص و درک هیجانات خود، بخش مهمی از هوش هیجانی است. البته مهمتر از این که فقط هیجانات خود را تشخیص دهیم، آگاهی از تأثیر اعمال، حالات و هیجانات خود بر روی دیگران است.
برای خودآگاه بودن، باید بتوانید هیجانات خود را پایش کنید، واکنشهای متفاوت هیجانی را تشخیص دهید و سپس هر هیجان خاص را به درستی شناسایی کنید، افراد خودآگاه همچنین میتوانند روابط بین چیزهایی که حس میکنند و چگونگی رفتارشان را تشخیص دهند. این افراد همچنین قادر به تشخیص نقاط قوت و محدودیتهای خود هستند و در مقابل اطلاعات و تجربیات تازه، جبههگیری نمیکنند و از تعاملاتشان با دیگران درس میآموزند.
گولمن میگوید کسانی که این خودآگاهی را دارند، شوخ طبعاند، به خود و توانائیهایشان اطمینان دارند و از این که دیگران چگونه درکشان میکنند آگاهی دارند.
2- خودگردانی
افزون بر آگاهی از هیجانات خود و تأثیری که بر دیگران دارند، هوش هیجانی مستلزم این است که شما قادر به تنظیم و مدیریت هیجانات خود باشید. این بهمعنی آن نیست که جلوی هیجانات خود را بگیرید و احساسات واقعی خود را پنهان کنید، بلکه بدین معنی است که منتظر زمان و مکان مناسب برای بیان هیجاناتتان بمانید. خودگردانی به معنی بیان کردن مناسب هیجانات است.
کسانی که در خودگردانی مهارت دارند، انعطافپذیرند و خود را به خوبی با تغییرات وفق میدهند. آنها در مدیریت تضادها و مقابله با شرایط سخت و پرتنش نیز خوب عمل میکنند. گولمن همچنین میگوید که آنهایی که مهارتهای قوی خودگردانی دارند، آدمهای بسیار وظیفهشناس و با وجدانی هستند. آنها از این که چگونه بر دیگران تأثیر میگذارند آگاهی دارند و مسئولیت اعمال خود را میپذیرند.
3- مهارتهای اجتماعی
توانایی تعامل خوب با دیگران، یکی از جنبههای مهم هوش هیجانی است. درک درست هیجانات چیزی بیش از درک هیجانات خود و احساسات دیگران است. شما همچنین نیاز دارید که بتوانید این اطلاعات را در تعاملات و ارتباطات روزمرۀ خود به کار بگیرید.
در مناسبات حرفهای، مدیران از توانایی برقرار کردن روابط و ارتباطات با کارمندان سود میبرند و کارمندان از توانایی ایجاد حسن تفاهم و سازگاری با مدیران و همکاران بهرهمند میگردند. برخی از مهارتهای اجتماعی مهم عبارتند از گوش کردن فعّال، مهارتهای ارتباطات کلامی، مهارتهای ارتباطات غیرکلامی، رهبری و متقاعد کردن و مجاب کردن دیگران.
4- همدلی
همدلی، یا توانایی درک حس دیگران، برای هوش هیجانی بسیار مهم است. امّا این صرفاً به معنی توانایی تشخیص وضعیت هیجانی دیگران نیست، بلکه مستلزم واکنشهای شما نسبت به مردم، بر پایۀ این اطلاعات است. برای مثال، هنگامی که حس میکنید کسی احساس غم و نومیدی دارد، این حس شما بر چگونگی واکنش شما نسبت به آن فرد تأثیر میگذارد. شما ممکن است به آنها توجه و ملاحظۀ بیشتری بکنید و یا ممکن است تلاش کنید روحیۀ آنها را تقویت نمائید.
همدل بودن همچنین به افراد اجازه میدهد تا طبیعت قدرت را که غالباً بر روابط اجتماعی، به ویژه در محل کار، تأثیر میگذارد، بهتر درک کنند. کسانی که در این زمینه مهارت دارند قادرند حس کنند در روابط مختلف چه کسی دارای قدرت است، درک کنند چگونه این عوامل بر احساسات و رفتارها تأثیر میگذارد و به طور دقیق شرایط مختلفی که بر پایۀ چنین طبیعت قدرتی است را تفسیر کنند.
5- انگیزه
انگیزۀ درونی و ذاتی نیز نقشی کلیدی در هوش هیجانی بازی میکند. افرادی که از نظر هیجانی هوشمندند صرفاً از چیزهایی که پاداش خارجی دارد مانند شهرت، پول، شناخته شدن و تحسین شدن، انگیزه نمیگیرند. بلکه برعکس، آنها اشتیاق وافری برای ارضاء نیازها و هدفهای درونی خود دارند. آنها در جستجوی چیزهایی هستند که منجر به پاداشهای درونی برایشان گردد.
کسانی که در این زمینه مهارت دارند، آدمهای عملگرایی هستند. آنها در زندگی خود هدفگذاری میکنند، نیاز شدیدی برای دستیابی به آن اهداف حس میکنند و همواره در جستجوی راههایی برای بهتر انجام دادن کارها هستند. آنها همچنین آدمهای بسیار متعهدی هستند و هنگامی که وظیفه یا کاری در مقابلشان قرار میگیرد، علاقهمند به انجام دادن آن هستند.
ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار
منبع
*"The 5 Key Components of Emotional Intelligence" Kendra Cherry,
http://psychology.about.com
اطلاعات اولیه
زیگموند فروید (Sigmund Freud) درسال 1856 میلادی در فرایبورگ اطریش به دنیا آمد و در سال 1939 در لندن در گذشت و در این 83 سال نظامی را بنیان گذاری کرد که به مثابه یک انقلاب بود. او نگرش ما را نسبت به طبیعت انسانو حتی فرهنگ و تمدن تغییر داد و موفقیت های عظیمی را کسب کرد.روان کاوی (Psychoanalysis) محصول نظام فروید بود که تنها به او تعلق داشت و او از این لحاظ بسیار انعطاف ناپذیر بود، روانکاوی آفرینش من است هیچ کس نمیتواند بهتر از من دریابد که روان کاوی چیست. (فروید 1914) نظریه فرویدشامل بخش متعددی شامل انرژی روانی ، رشد روانی- جنسی شخصیت ، ساختار شخصیت ، مکانیسمهای دفاعی(Defense Mechanism) و روشهای درمان بیماریهای روانی از طریق تداعی آزاد (Free Association) و تحلیل رویا(Dream Analysis) است.
انرژی روانی و غرایز
فروید که تحصیلاتش را در رشته پزشکی به اتمام رسانده بود در نظریه خود از اصطلاحهای فیزیولوژیکی استفاده میکرد. او چنین مطرح کرد که همانند کارکردهای جسمانی که به انرژی نیازمند هستند ذهن و روان نیز برای انجام کارکردهایش (مانند: ادراک دنیای خارج ، تفکر ، تصور ، یادآوری و …) به انرژی نیازمند است و آن را انرژی روانی نام نهاد که از لحاظ شکل و نوع با انرژی جسمی تفاوت دارد. علاوه بر این او بر پایه اصل بقای انرژی این موضوع را مطرح کرد که انرژی جسمی میتواند به انرژی روانی تبدیل شود و بر عکس و پیوند این دو شکل انرژی توسط غریزه (Instinct) انجام میشود.در تعریفی کوتاه میتوان گفت غریزه عبارت است از محرکهای ذهنی که از درون بدن موجود زنده سرچشمه میگیرند. فروید غریزه را واحد بنیادی نظریه خود به حساب آورد. از نظر او غریزه برانگیزاننده و پیش راننده شخصیت بوده ، رفتار را تحریک نموده و به آن جهت میدهد. محرک غرایز نیز عوامل درونی مانند کمبود غذا ، آب و… هستند که به صورت یک نیاز (Need) تبلور یافته ، در ذهن تبدیل به یک سایق (میل) میشود و غریزه را در جهت برآورده ساختن آن سایق تحریک میکند.
انواع غرایز
فروید غرایز را از صرف نظر از تعدادشان به دو نوع تقسیم کرد: غرایز زندگی (Life Instinct) و غرایز مرگ (Death Instinct) . از نظر او غرایز زندگی در جهت ارضای نیازهای جسمی عمل میکنند و در خدمت بقای فرد هستند. جهت غرایز زندگی به سمت رشد و نمو است. مهمترین غریزه زندگی از نظر فروید غریزه جنسی است که آن را در معنای گستردهاش یعنی دربر گیرنده تمام رفتار و اندیشههای لذت بخش تعریف کرد و نه در معنای محدود شهوت.فروید در مقابل غرایزه زندگی غرایز مرگ یا ویرانگر را قرار داد، و گفت انسانها تمایلی ناهوشیار (Unconscious) به مردن دارند. مهمترین غریزه مرگ از نظر فروید غریزه پرخاشگری است که انسان را به تخریب ، تسخیر و کشتن دارد. اوپرخاشگری را به عنوان بخشی از سرشت انسان که اهمیتی همطراز با غریزه جنسی دارد، در نظر گرفت.
رشد روانی - جنسی شخصیت
با توجه به اهمیتی که فروید به غریزه جنسی قائل بود، رشد شخصیت را به صورت مراحل جنسی توصیف کرد، که در آن یکی از مناطق شهوتزا در مرحله معینی اساس لذت بردن کودک را فراهم میآورد و در واقع در هر مرحله یکی از مناطق شهوتزا از اهمیت بیشتری برخوردار است. بطور خلاصه فروید پنج مرحله را در رشد روانی جنسی شخصیت در نظر گرفت که عبارتند از: مرحله دهانی ( Oral stage) ، مرحله مقعدی (Anal stage) ، مرحله تناسلی (Phallic stage) ، مرحله نهفتگی (Iatency stage) و مرحله جنسی.ساختار شخصیت
فروید در تشریح ساختار شخصیت دو دیدگاه متفاوت ارائه کرد. او در نخستین دیدگاه خود ابراز کرد که شخصیت به سه سطح هشیار (Conscious) ، نیمه هشیار (Preconscious) و ناهوشیار (Unconscious) تقسیم میشوند. دومین دیدگاه فروید ساختار شخصیت در سالهای آخر زندگی فروید مطرح شد. او در این دیدگاه شخصیت را به روش دیگری نیز تقسیم بندی کرد که شامل نهاد (Id) ، خود (Ego) و فراخود (Super Ego) میشد. فروید این دو دیدگاه را برهمدیگر منطبق میدانست و میگفت تمام نهاد در سطح ناهشیار عمل میکند. در حالی که قسمتی از خود و فراخود در ناهشیار و قسمتی در هشیاری قرار دارند.مکانیسمهای در ساختار شخصیت
در دومین دیدگاه فروید نسبت به شخصیت خود از جایگاه ویژهای برخوردار است. چرا که از لحاظ سلسله مراتب تشکیل یافتن دومین ساختار است. فروید ویژههای نهاد و فراخود را به ترتیب به صورت تابع کامل اصل لذت و تابع کامل اصل اخلاق گرایی (وجدان اخلاقی) توصیف میکند و هر یک میخواهند خود را که در وسط این دو ساختار قرار دارند تحت سلطه خود در آورند و از این طریق تمایلات و دستورات خود را به اجرا در آورند. در واقع بین نهاد و فراخود یک تعارض و جنگ دائمی وجود دارد که برخود تحمیل میشود که بصورت اضطراب ( Anxiety) در فرد متجلی میشود.فروید برای خود مکانیسم دفاعی ویژهای را توصیف کرد که از طریق بکارگیری آنها در سطح ناهشیار خود موفق میشود در برابر لذت گرایی نهاد و اخلاق گرایی افراطی فراخود مقاومت کند و بدین وسیله سطح اضطراب را در فرد کاهش دهد، ولی زمانی که دیگر این دفاعها کارایی خود را از دست بدهند یا شکست بخورند، ساختار شخصیت فرو میپاشد (کل شخصیت میدان جنگ نهاد و فراخود میشود و فرد کنترلی بر اعمال خود نخواهد داشت) و فرد با انواعی از بیماریهای روانی از روان رنجور (Neuroic) تا روان پریش (Psychotuc) دچار میشود. برخی از این مکانیسمهای دفاعی عبارتند از: سرکوبی (Repression) ، انکار (Denial) ، فرافکنی (Projection) ، جابجایی (Translocation) ، دلیل تراشی (Rationalization) ، بازگشت (Reversion) و …
|
حمله خواب (نارکولپسی) اختلالی عصبی است که با ظهور خواب در اوقات نامناسب مشخص میشود. |
نگاه اجمالی
حمله خواب که نباید با صرع اشتباه شود، به یک معنا عکس بیخوابی است. کسی که حمله خواب دارد، ناگهان احساس خواب آلودگی غیرقابل کنترل میکند. این نوع نیاز به خواب تقریبا 15دقیقه طول میکشد. آنگاه شخص از خواب بیدار میشود و احساس میکند که استراحت کرده است. هر چند که حمله خواب تجدید قوا میدهد، ولی دوره بسیار خطرناک و ترسناکی است، زیرا به هنگام رانندگی و کار با اشیای برنده مثل مته و اره نیز پیش میآید.
علایم حمله خواب
- علامت اولیه نارکولپسی ، حمله خواب است. حمله خواب مربوط به نارکولپسی نوعی میل مقاومت ناپذیر برای خوابیدن است که میتواند در هر زمانی روی دهد، اما بیشتر تحت شرایط یکنواخت و خسته کننده ظاهر میشود. این خواب که علیالظاهر کاملا طبیعی است، معمولا دو تا پنج دقیقه طول میکشد. فرد معمولا پس از بیدار شدن احساس سرحالی میکند.
- علامت دیگر حمله خواب (در واقع شدیدترین آنها) کاتاپلکسی است. در حین حمله کاتاپلکتیک فرد بطور ناگهانی وامیرود و چون کیسه آرد بیحال نقش بر زمین میشود. فرد مبتلا از چند ثانیه تا چند دقیقه بطور هوشیار دراز خواهد کشید. این همان فلج عضلات در زمان نامناسب است. وقتی فلج عضلانی در حین بیداری روی میدهد، قربانی حمله کاتاپلکتیک ، گویی که کلیدی را خاموش کردهاند، بطور ناگهانی وامیرود.
علت شناسی حمله خواب
- نارکولپسی یا حمله خواب از نابهنجاری مغزی پدید میآید که باعث فعال شدن ساز و کارهای عصبی عهدهدار جنبههای مختلف خواب REM (خواب عمیق) در زمانهای نامناسب میشود. تحقیقات نشان میدهد که در بیماران مبتلا به حمله خواب عموما خواب موج کوتاه که خواب شب با آن آغاز میشود، دیده نمیشود. در عوض آنان از مرحله بیداری مستقیما وارد خواب عمیق میشوند. این یافته نشان میدهد که در کنترل ساز و کارهای مغزی تولید کننده خواب REM نقصی وجود دارد. یافتههای دیگر نشان میدهند که حمله خواب یکاختلال ژنتیکی میباشد.
- کاتاپلکسی کاملا از حمله خواب (نارکولپسی) متفاوت است. کاتاپلکسی معمولا ناشی از هیجانهای قوی یا تلاش جسمانی ناگهانی است. به ویژه اگر بیمار را غافلگیر کند. خندیدن ، خشم یا تلاش برای گرفتن شیئی که بطور ناگهانی در حال افتادن است، میتواند موجب حمله کاتالپتیکی شود. شرایط معمولی که موجب کاتاپلکسی میشوند، عبارتند از: تلاش بری تربیت کودکان یا عشق بازی.
درمان حمله خواب
علایم حمله خواب را میتوان بطور موفقیت آمیز با دارو درمان کرد. حملات خواب با مصرف تحریک کنندههایی چونآمفتامین ، اگونیست کاتکو لامینکاهش مییابند و پدیدههای خواب REM را میتوان با مصرف ایمی پرامین تخفیف داد
موضوعات مرتبط: اختلالات روانی
[ سه شنبه 1387/10/17 ] [ 1:39 قبل از ظهر ] [ محسن نعمتي ]
اختلالات اضطرابی آن دسته از اختلالات روانی را شامل میشوند که مساله اضطراب نقطه مرکزی را در بین علائم اختلال بازی میکند. به عبارتی علائم اضطراب در این اختلالات برجستگی و اهمیت اساسی دارد. علائمی چون تپش قلب ، تغییر رنگ پوست ، احساس نگرانی ، ترس ، دلهره و ... و این اختلالات مشترک است. |
انواع اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطراب انواع مختلفی از اختلالات را شامل میشوند:
وسواس
اختلال وسواس از جمله اختلالات رایج اضطرابی است. که به دو صورت فکری و عملی دیده میشود. در وسواس عملی تمایل و اجبار به انجام برخی رفتارها در فرد وجود دارد. بطوری که ممکن است فرد اجبار در شستن مکرر دستها ، وارسی اشیا مثل بسته بودن در ، شیر اجاق گاز ، یا انجام برخی رفتارهای دیگر داشته باشد. یک فرد وسواسی مجبور بود در پیاده رویی که راه میرفت موزائیکهایی که از روی آنها رد میشد، بشمارد. همچنین بیمار دیگری مجبور بود قبل از ترک منزل 20 بار دسته اجاق گاز را فشار دهد تا از بسته بودن آنها اطمینان حاصل کند.
برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری هستند. به عبارتی این افراد دارای فکرها و تصاویر ذهنی هستند که مرتب در ذهن آنها تکرار میشود و آنها قادر به کنترل این افکار نیستند. بیماری که مبتلا به وسواس بود. دائما با این تصویر ذهنی که عابر پیادهای را با چاقو زخمی کرده است مشغله فکری داشت. این افکار و تصاویر معمولا آزار دهنده هستند و فرد از کنترل آنها احساس عجز میکند. این اختلال با روشهای روان درمانی و دارو درمانی قابل درمان است.
حمله هراس
در این اختلال فرد به یکباره علائم اضطراب مثل تپش شدید قلب ، تنفس نامنظم مثلب احساس خفگی ، لرزش ، عرق و نگرانی شدید در یک لحظه آنی تجربه میکند. این علائم به یکباره شروع میشوند و فرد به قدری دچار ترس و دلهره میشود که احساس میکند در حال مردن است. این حالت در یک لحظه شروع میشود و مدت زمان محدودی ادامه مییابد و بعد دوباره فرد به حالت عادی خود برمیگردد.
فوبی یا ترسهای خاص
در این دسته از اختلالات فرد از یک چیز یا موقعیت خاص ترس دارد. و تنها در مواجهه با آن چیز یا موقعیت دچار ترس میشود. مثل کسی که از حیوان مثل عنکبوت یا گربه و ... میترسد و علائم شدید اضطرابی را در مواجهه با آنها از خود نشان میدهد. برخی از این افراد حتی از دیدن تصاویر مربوط به چیزی که میترسند، دچار اضطراب میشوند. برخی دیگر از افراد از مکانهای خاص دچار اضطراب میشوند مثلا وقتی در خیابان قرار میگیرند، یا در آسانسور یا در مکانهای مرتفع. یک بیمار از اینکه از پلهها بالا یا پایین برود دچار علائم شدید اضطرابی میشد و به هیچ وجه حاضر نبود به مکانهایی وارد شود که مستلزم بالا رفتن یا پایین رفتن از پلهها بود.
برخی افراد از حضور در جمع دچار ترس و اضطراب میشوند. این افراد از این که در مقابل جمع قرار گیرند، صحبت کنند و یا هر دیگری دچار ترس و دلهره میشوند. این مشکل معمولا رایج است و در میان اقشاری شناخته میشود که به نحوی نیاز به قرار گرفتن در جمع پیدا میکنند مثل دانش آموزان و دانشجویان برای ارائه کنفرانس. یک بیمار مبتلا به این نوع ترس حاضر نبود در کلاس درس حاضر شود. باز کردن در و وارد شدن داخل کلاس برای او شدیدا اضطرابآور بود، بطوری که در شرف ترک تحصیل بود.
اختلال اضطراب فراگیر
این نوع از اختلالات با علائم اضطراب که در طول روز وجود دارند مشخص میشوند. یعنی تجربه علائم اضطراب مجدد به زمان و یا شرایط معین نیست و معمولا فرد از تجربه علائم اضطراب در زمانهای مختلف رنج میبرد.
علت شناسی اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی دلایل مختلف فردی ، جسمانی ، روانی ، خانوادگی و ... میتوانند داشته باشند. بنابراین یک علت مشخص واحدی برای تمام افراد شناخته میشود. علت بروز این اضطرابها معمولا در جریان مشاوره و روان درمانیشناخته میشوند و مورد بررسی قرار میگیرند. برخی اوقات علائم اضطرابی در نتیجه مشکلات و بیماریهای جسمانی مثل گواتر ، کم خونی و یا مصرف داروهای خاص بوجود میآید که معمولا در جریان درمان مورد توجه قرار میگیرد.
درمان اختلالات اضطرابی
معمولا در درمان اختلالات اضطرابی از دارو درمانی و انواع روان درمانی استفاده میشود. با توجه به این که در هر یک از اختلالات تاکید بیشتری روی دارو درمانی ، روان درمانی یا هر دو میشود.
حمله خواب (نارکولپسی) اختلالی عصبی است که با ظهور خواب در اوقات نامناسب مشخص میشود. |
نگاه اجمالی
حمله خواب که نباید با صرع اشتباه شود، به یک معنا عکس بیخوابی است. کسی که حمله خواب دارد، ناگهان احساس خواب آلودگی غیرقابل کنترل میکند. این نوع نیاز به خواب تقریبا 15دقیقه طول میکشد. آنگاه شخص از خواب بیدار میشود و احساس میکند که استراحت کرده است. هر چند که حمله خواب تجدید قوا میدهد، ولی دوره بسیار خطرناک و ترسناکی است، زیرا به هنگام رانندگی و کار با اشیای برنده مثل مته و اره نیز پیش میآید.
علایم حمله خواب
- علامت اولیه نارکولپسی ، حمله خواب است. حمله خواب مربوط به نارکولپسی نوعی میل مقاومت ناپذیر برای خوابیدن است که میتواند در هر زمانی روی دهد، اما بیشتر تحت شرایط یکنواخت و خسته کننده ظاهر میشود. این خواب که علیالظاهر کاملا طبیعی است، معمولا دو تا پنج دقیقه طول میکشد. فرد معمولا پس از بیدار شدن احساس سرحالی میکند.
- علامت دیگر حمله خواب (در واقع شدیدترین آنها) کاتاپلکسی است. در حین حمله کاتاپلکتیک فرد بطور ناگهانی وامیرود و چون کیسه آرد بیحال نقش بر زمین میشود. فرد مبتلا از چند ثانیه تا چند دقیقه بطور هوشیار دراز خواهد کشید. این همان فلج عضلات در زمان نامناسب است. وقتی فلج عضلانی در حین بیداری روی میدهد، قربانی حمله کاتاپلکتیک ، گویی که کلیدی را خاموش کردهاند، بطور ناگهانی وامیرود.
علت شناسی حمله خواب
- نارکولپسی یا حمله خواب از نابهنجاری مغزی پدید میآید که باعث فعال شدن ساز و کارهای عصبی عهدهدار جنبههای مختلف خواب REM (خواب عمیق) در زمانهای نامناسب میشود. تحقیقات نشان میدهد که در بیماران مبتلا به حمله خواب عموما خواب موج کوتاه که خواب شب با آن آغاز میشود، دیده نمیشود. در عوض آنان از مرحله بیداری مستقیما وارد خواب عمیق میشوند. این یافته نشان میدهد که در کنترل ساز و کارهای مغزی تولید کننده خواب REM نقصی وجود دارد. یافتههای دیگر نشان میدهند که حمله خواب یکاختلال ژنتیکی میباشد.
- کاتاپلکسی کاملا از حمله خواب (نارکولپسی) متفاوت است. کاتاپلکسی معمولا ناشی از هیجانهای قوی یا تلاش جسمانی ناگهانی است. به ویژه اگر بیمار را غافلگیر کند. خندیدن ، خشم یا تلاش برای گرفتن شیئی که بطور ناگهانی در حال افتادن است، میتواند موجب حمله کاتالپتیکی شود. شرایط معمولی که موجب کاتاپلکسی میشوند، عبارتند از: تلاش بری تربیت کودکان یا عشق بازی.
درمان حمله خواب
علایم حمله خواب را میتوان بطور موفقیت آمیز با دارو درمان کرد. حملات خواب با مصرف تحریک کنندههایی چونآمفتامین ، اگونیست کاتکو لامینکاهش مییابند و پدیدههای خواب REM را میتوان با مصرف ایمی پرامین تخفیف داد
موضوعات مرتبط: اختلالات روانی
[ سه شنبه 1387/10/17 ] [ 1:39 قبل از ظهر ] [ محسن نعمتي ]
اختلالات اضطرابی آن دسته از اختلالات روانی را شامل میشوند که مساله اضطراب نقطه مرکزی را در بین علائم اختلال بازی میکند. به عبارتی علائم اضطراب در این اختلالات برجستگی و اهمیت اساسی دارد. علائمی چون تپش قلب ، تغییر رنگ پوست ، احساس نگرانی ، ترس ، دلهره و ... و این اختلالات مشترک است. |
انواع اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطراب انواع مختلفی از اختلالات را شامل میشوند:
وسواس
اختلال وسواس از جمله اختلالات رایج اضطرابی است. که به دو صورت فکری و عملی دیده میشود. در وسواس عملی تمایل و اجبار به انجام برخی رفتارها در فرد وجود دارد. بطوری که ممکن است فرد اجبار در شستن مکرر دستها ، وارسی اشیا مثل بسته بودن در ، شیر اجاق گاز ، یا انجام برخی رفتارهای دیگر داشته باشد. یک فرد وسواسی مجبور بود در پیاده رویی که راه میرفت موزائیکهایی که از روی آنها رد میشد، بشمارد. همچنین بیمار دیگری مجبور بود قبل از ترک منزل 20 بار دسته اجاق گاز را فشار دهد تا از بسته بودن آنها اطمینان حاصل کند.
برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری هستند. به عبارتی این افراد دارای فکرها و تصاویر ذهنی هستند که مرتب در ذهن آنها تکرار میشود و آنها قادر به کنترل این افکار نیستند. بیماری که مبتلا به وسواس بود. دائما با این تصویر ذهنی که عابر پیادهای را با چاقو زخمی کرده است مشغله فکری داشت. این افکار و تصاویر معمولا آزار دهنده هستند و فرد از کنترل آنها احساس عجز میکند. این اختلال با روشهای روان درمانی و دارو درمانی قابل درمان است.
حمله هراس
در این اختلال فرد به یکباره علائم اضطراب مثل تپش شدید قلب ، تنفس نامنظم مثلب احساس خفگی ، لرزش ، عرق و نگرانی شدید در یک لحظه آنی تجربه میکند. این علائم به یکباره شروع میشوند و فرد به قدری دچار ترس و دلهره میشود که احساس میکند در حال مردن است. این حالت در یک لحظه شروع میشود و مدت زمان محدودی ادامه مییابد و بعد دوباره فرد به حالت عادی خود برمیگردد.
فوبی یا ترسهای خاص
در این دسته از اختلالات فرد از یک چیز یا موقعیت خاص ترس دارد. و تنها در مواجهه با آن چیز یا موقعیت دچار ترس میشود. مثل کسی که از حیوان مثل عنکبوت یا گربه و ... میترسد و علائم شدید اضطرابی را در مواجهه با آنها از خود نشان میدهد. برخی از این افراد حتی از دیدن تصاویر مربوط به چیزی که میترسند، دچار اضطراب میشوند. برخی دیگر از افراد از مکانهای خاص دچار اضطراب میشوند مثلا وقتی در خیابان قرار میگیرند، یا در آسانسور یا در مکانهای مرتفع. یک بیمار از اینکه از پلهها بالا یا پایین برود دچار علائم شدید اضطرابی میشد و به هیچ وجه حاضر نبود به مکانهایی وارد شود که مستلزم بالا رفتن یا پایین رفتن از پلهها بود.
برخی افراد از حضور در جمع دچار ترس و اضطراب میشوند. این افراد از این که در مقابل جمع قرار گیرند، صحبت کنند و یا هر دیگری دچار ترس و دلهره میشوند. این مشکل معمولا رایج است و در میان اقشاری شناخته میشود که به نحوی نیاز به قرار گرفتن در جمع پیدا میکنند مثل دانش آموزان و دانشجویان برای ارائه کنفرانس. یک بیمار مبتلا به این نوع ترس حاضر نبود در کلاس درس حاضر شود. باز کردن در و وارد شدن داخل کلاس برای او شدیدا اضطرابآور بود، بطوری که در شرف ترک تحصیل بود.
اختلال اضطراب فراگیر
این نوع از اختلالات با علائم اضطراب که در طول روز وجود دارند مشخص میشوند. یعنی تجربه علائم اضطراب مجدد به زمان و یا شرایط معین نیست و معمولا فرد از تجربه علائم اضطراب در زمانهای مختلف رنج میبرد.
علت شناسی اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی دلایل مختلف فردی ، جسمانی ، روانی ، خانوادگی و ... میتوانند داشته باشند. بنابراین یک علت مشخص واحدی برای تمام افراد شناخته میشود. علت بروز این اضطرابها معمولا در جریان مشاوره و روان درمانیشناخته میشوند و مورد بررسی قرار میگیرند. برخی اوقات علائم اضطرابی در نتیجه مشکلات و بیماریهای جسمانی مثل گواتر ، کم خونی و یا مصرف داروهای خاص بوجود میآید که معمولا در جریان درمان مورد توجه قرار میگیرد.
درمان اختلالات اضطرابی
معمولا در درمان اختلالات اضطرابی از دارو درمانی و انواع روان درمانی استفاده میشود. با توجه به این که در هر یک از اختلالات تاکید بیشتری روی دارو درمانی ، روان درمانی یا هر دو میشود.
همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه میکنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. بهطور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علائم و نشانه های اضطراب
عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگى
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بیحالى
ـ تنگى نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانى و دلهره
ـ بیخوابى
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بود
اضطراب در کودکان و نوجوانان
|
تعداد صفحات : 3