loading...
پایگاه اینترنتی انجمن علمی دانشجویی روانشناسی بالینی دانشگاه کردستان
مدیر سایت بازدید : 29 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (1)

مقدمه 
مهم‌ترین عامل خودکشی در نوجوانان و جوانان جهان، افسردگی و اختلالات روحی و روانی است، زیرا تنها در این شرایط است که یک انسان هیچ راه حلی برای فرار از آلام و دردهای عاطفی خود پیدا نمی‌کند. انجمن روان پزشکی آمریکا (2005) از افسردگی، سوء مصرف الکل یا داروهای مخدر، رفتارهای خشونت آمیز و اقدام به خودکشی قبلی به عنوان قوی‌ترین عوامل خودکشی نام برده است. تشخیص و اقدام به درمان زودهنگام اختلالات روانی و سوء مصرف مواد مؤثرترین راه‌های پیشگیری از خودکشی و رفتارهای خودکشی گرایانه هستند. اعضای جامعه، متخصصان سلامت روانی، کارکنان مدارس، همسالان و والدین نقش عمده‌ای را در پیشگیری از خودکشی نوجوانان بازی می‌کنند.

نشانه‌های هشدار دهنده در نوجوانان خودکشی گرا 
1- افسردگی
نشانه‌های افسردگی بالینی عبارتند از: احساس ناامیدی، بی ارزشی، درماندگی، بی‌خوابی یا پرخوابی، کاهش علاقه یا احساس لذت به فعالیت‌های لذت‌بخش پیشین، بی‌اشتهایی یا پراشتهایی، حضور موضوعات مربوط به مرگ در آثار هنری، شعر و یا گفتگوهای معمول. ( آکادمی روان پزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا، 2001)

2- اقدامات قبلی خودکشی 
از میان هر 5 نفری که خودکشی می‌کنند، 4 نفر دست کم یک بار پیش از این دست به خودکشی زده‌اند و فقدان‌های قابل ملاحظه و با اهمیت را تجربه کرده‌اند. قطع رابطه با دوستان و نزدیکان، از دست دادن جایگاه و منزلت، مرگ یا آسیب جسمی می‌تواند مؤثر باشد. (آندرا شِیوِر، 1990)

3- نقشه خودکشی
داشتن نقشه مشخص، قصد جدی‌تری را می‌رساند. (آندرا شِیوِر، 1990)

4- دارایی های خود را بخشیدن
تنظیم وصیت‌نامه و بخشیدن دارایی‌هایی که برای فرد محبوب بوده‌اند. (ابراهیمی، 1385)

5- رفتار کلامی
صحبت کردن در مورد خودکشی: این صحبت می‌تواند به صورت مستقیم صورت بگیرد مانند «من خودم را خواهم کشت» یا به صورت غیرمستقیم از قصد خود صحبت می‌کند مانند «من به یک سفر طولانی خواهم رفت» یا «من می‌خواهم بروم بخوابم و دیگر بیدار نشوم». (ابراهیمی، 1385)

6- تغییرات عاطفی و رفتاری همبسته با خودکشی
نشانه‌هایی مانند ناامیدی، احساس بی‌ارزشی، کناره‌گیری، اضطراب، خستگی، تحریک‌پذیری، بیزاری از خود، آسیب زدن به خود یا دیگران از تغییرات عاطفی و رفتاری هستند. (ابراهیمی، 1385)
نشانه‌های هشدار دهنده دیگر شامل موارد زیر می‌باشد:

  • تغییر در عادات خواب و خوردن
  • غفلت از ظاهر شخصی
  • افزایش شکایت‌های جسمانی که اغلب با پریشانی احساسی همراه است
  • به دشواری تمرکز کردن
  • عدم واکنش نسبت به تحسین و ستایش (نظام سلامتی ویرجینیا، 2003)

هر کودک یا نوجوانی که افکار خودکشی را بیان می‌کند، باید فوراً ارزیابی شود. علامت‌های هشدار دهندهخودکشی (افکار، احساسات یا رفتار) ممکن است به مشکلات روانی یا عوارض جسمانی شباهت داشته باشد. همیشه برای تشخیص این مسئله باید با پزشک خانواده مشورت کرد.

راه‌های پیشگیری از خودکشی

  • تشخیص اولیه و زودرس و کمک کردن به افراد در معرض خطر همراه با تعدیل عوامل اجتماعی مساعدت کننده.
  • شناسایی بیماران در معرض خطر زیاد. بسیاری از کسانی که دست به خودکشی می‌زنند مدت کمی قبل از اقدام به خودکشی با پزشک خود تماس می‌گیرند و تعدادی مبتلا به اختلال روانی یا اعتیاد به الکل می‌باشند.
  • حمایت از کسانی که در معرض خطر هستند.
  • از میان برداشتن راه های موجود برای خودکشی.
  • آموزش در مورد کسانی که در سنین نوجوانی به سر می‌برند، لازم است که آموزش‌هایی در مورد خطرات استفادهزیاد از دارو و راه‌های مناسب چگونگی مواجهه با مشکلات عاطفی ترتیب داد. (ابراهیمی، 1385)

ادوین اشنایدمن(1918) که پدر جنبش پیشگیری از خودکشی در ایالات متحده محسوب می‌شود، گفته است: «من اعتقاد دارم شخصی که دست به خودکشی می‌زند، اسکلت روانی خویش را در گنجه عاطفی مصیبت دیده باقی می‌گذارد، یعنی بازماندگان خویش را به مقابله با بسیاری از احساس‌های منفی محکوم می‌کند و آنان را به افکاری دائمی دربارهنقش واقعی یا احتمالی‌شان در پیش انداختن خودکشی او و یا غفلت از خنثی کردن آن گرفتار می‌سازد. این می‌تواند باری گران باشد.» رویکرد کلی اشنایدمن در پیشگیری از خودکشی دارای سه مؤلفه است: کاهش درد روانی شدید، از بین بردن بن بست‌ها و نقاط کور از طریق گسترش دیدگاه محدود بیمار با استفاده از جایگزین کردن راه حل‌های دیگر به جای تداوم رنج و احساس پوچی و تشویق بیمار به انصراف حتی جزئی از رفتار خود تخریبی. (ترجمه مهرداد فیروزبخت،1378)
سه نیاز روانی نقش بسیار مهمی در خودکشی دارند و شناخت این سه نیاز برای پیشگیری از خودکشی مهم می‌باشند: 
1- نیاز به کمک: احساس نیاز به کمک و همدردی دیگران برای رفع نیازهای خود، توجه، محبت دیگران، جلب حمایت دیگران و نیاز به کمک یعنی چشیدن عشق و محبت دیگران. نیاز به کمک ناشی از احتیاج داشتن به یک حامی همدل، قابل اعتماد، اهل مراقبت و مهربان است.
2- نیاز به احترام: جلب حمایت و تحسین افراد بالادست، تشویق شدن، جلب مدح و ستایش دیگران، الگوبرداری و سرمشق قرار دادن دیگران می باشد.
3- نیاز به مراقبت و رسیدگی: ارضای نیازها و حوائج توسط دیگری، جلب کمک و حمایت‌های دیگران است. (اشنایدمن، 1918) اعضای جامعه، متخصصان سلامت روانی، کارکنان مدارس، همسالان و والدین نقش عمده‌ای را در پیشگیری از خودکشی نوجوانان بازی می‌کنند. معلمان نقش مهمی را در پیشگیری از خودکشی بازی می‌کنند، چون بیشترین زمان را با دانش آموزان می‌گذرانند. (پیتر جِی. لوری، 1985)

مدیر سایت بازدید : 24 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (0)

خنده باعث می شود انرژی از منبع دورنی وجود شما به سطح بیاید. انرژی همانند سایه ای خنده را دنبال می کند و بدنبال آن جاری می شود. آیا تا کنون توجه کرده اید اوقاتی که واقعاً و از ته دل می خندید به طور عمیق در حالت مدیتیشن قرار دارید؟! در واقع در این لحظات فکر کردن کاملاً کاملاً متوقف می شود. اصلاً غیر ممکن است که در یک زمان هم فکر کرد و هم خندید. خندیدن و فکر کردن دقیقاً متضاد یکدیگرند. اگر واقعاً بخندید، فکر کردن متوقف می شود ولی اگر فکر کردن ادامه پیدا کند خنده، واقعی و از ته دل نخواهد بود. هنگامیکه شما عمیقاً می خندید، ناگهان فکر ناپدید می شود. خندیدن یکی از بهترین، ساده ترین و طبیعی ترین راههای خلاصی از شر ناآرامیهای ذهن می باشد. خندیدن می تواند مقدمه ای شورانگیز برای وارد شدن به مرحله توقف افکار و بی ذهنی باشد.

مدیتیشن خندیدن

هر روز صبح پس از بیدار شدن از خواب قبل از باز کردن چشمانتان به خوبی بدنتان را کش و قوس دهید و خستگی احتمالی را به این ترتیب از تن خود بیرون کنید. پس از سه یا چهار دقیقه همانطور با چشمان بسته شروع به خندیدن کنید. برای مدت پنج دقیقه فقط بخندید. در ابتدا ممکن است خنده شما واقعی نباشد ولی پس از مدتی صدای این خنده مصنوعی باعث خواهد شد تا واقعاً بخندید. خود را کاملاً رها کنید و به این خنده بسپارید. شاید چند روزی طول بکشد تا این حالت بطور واقعی اتفاق بیفتد. این مدیتیشن تاثیر بسایر خوبی خواهد داشت و باعث می شودتا کل روز شما تغییر کند.

چرا خنده بر هر درد بی درمان دواست؟

خندیدن نوعی آنتی بیوتیک طبیعی است که همه انسانها با استفاده از آن، می توانند بسیاری از دردهای خود را تخفیف دهند. خنده واکنشی است غیر ارادی که باعث انقباض هماهنگ پانزده ماهیچه صورت و سریع شدن تنفس و جریان خون و نتیجتاً افزایش ترشح آدرنالین در خون می شود که تاثیر نهایی آن ایجاد احساس لذت و شادابی در فرد است. خنده ارزانترین داروی پیشگیری و مبارزه با بسیاری از بیماریها است و باعث پائین آمدن ضربان قلب و کاسته شدن فشار خون می گردد و از آنجا که شخص را وادار می کند نفس عمیق بکشد، موجب می شود میزان اکسیژن بافتها افزایش یابد، لذا خنده باعث طولانی شدن عمر می شود.

ترشح هورمون «ایمونوگلوبولین» در بدن با میزان خندیدن ما ارتباط مستقیم دارد. «ایمونوگلوبولین"» به مبارزه دستگاه ایمنی بدن با باکتریها و میکروبها کمک کرده و شخص را برای مقابله با بیماریها آماده می کند. علاوه بر آن هورمون «سایتاکیناز» که به آن هورمون شادی نیز گفته می شود، در اثر خندیدن، نوعی ماده شیمیایی خاص سیستم عصبی به نام «آندروفین» تولید می شود که در شخص اعتماد به نفس و سرخوشی ایجاد می کند. پژوهشهای دیگر بر روی خندیدن نشان می دهد که انسانها به وسیله خنده، درد را بیشتر تحمل می کنند به این دلیل که خنده ترشح آندروفینها را زیادتر می کند و آندروفینها کشنده های طبیعی درد در بدن هستند.

در واقع «آندروفین» ماده ای مشابه مرفین است که در بدن ساخته می شود، مقدار این ماده در خون، در اثر ورزش و فعالیتهای نشاط آور، بالا می رود. دانشمندان انگلیسی بعد از سالها تحقیقات به این نتیجه رسیدند که یک دقیقه از ته دل خندیدن معادل 45 دقیقه ورزش، انسان را سر حال می آورد. بنابر آخرین تحقیقات علمی، خندیدن، باعث کاهش بروز انواع بیماریها از جمله بیماریهای قلبی می شود. از طرفی خنده با ایجاد تغییراتی در راههای تنفسی، باعث می شود هوای بیشتری در بینی ما جریان یافته و به سرد شدن مغز کمک کند و هر چه مغز خنک تر باشد ما شادتر خواهیم بود. بر روی سایت اینترنتی BBC مقاله ای وجود دارد به این مضمون که، کسانی که دچار حمله قلبی شده اند در روز با حداقل 30 دقیقه خندیدن می توانند احتمال حمله قلبی دوم را تا حد قابل توجهی کاهش دهند. همچنین کسانی که فشار خون دارند نیز با وجود روحیه شاد و خندیدن می توانند فشار خون خود را در حد مطلوب نگه دارند. در حال حاضر این عقیده که قسمت اعظم بیماریها بر اثر احساسات منفی و اضطرابها بوجود آمده و پیشرفت می کند، توسط اکثر روانشناسان و روانپزشکان مورد قبول قرار گرفته است.

استرسها و اضطرابهای روزانه در طول زمان چنان ناهماهنگیهایی در جسم ایجاد می کند که ممکن است به بحران روانی منتهی گردد. زمانیکه هورمونهای ناشی از فشار روانی بطور دائم به مقدار زیاد تولید گردد، سیستم دفاعی بدن قادر به انجام وظیفه کامل نخواهد بود و همین راه را برای انواع عفونتها و بیماریها هموار کرده و اندامهای داخلی بدن را تحت فشار شدیدی قرار خواهد داد. خندیدن می تواند سلاح موثری برای مقابله با این فشارهای روانی و استرسهای روزمره باشد.

مدیر سایت بازدید : 29 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (0)

هنگامي که پشت رايانه نشسته‌ايد و بر روي صفحه کليد تايپ مي‌کنيد، فقط انگشتان و چشمان شما کار نمي‌کنند بلکه تمام اندام‌هاي بدن شما در حال فعاليت هستند. امّا متأسفانه، عليرغم اين واقعيت، اين کار شما ورزش محسوب نمي‌شود. گسترش روزافزون خدمات اينترنت و زمان زيادي که افراد به طور روزانه در فضاي مجازي مي‌گذرانند، مشکلات و بيماري‌هاي متعدد جسمي و رواني به همراه داشته است که در زير به معرفي ده نمونه از شايع‌ترين آن‌ها مي‌پردازيم. 

10- خستگي چشم
 هنگامي که از چشمانتان زياد استفاده مي‌کنيد، خسته مي‌شوند. بنابراين جاي تعجبي نيست که هنگامي که براي ساعت‌هاي طولاني به صفحة نمايشگر رايانه خيره مي‌مانيد، دچار سوزش و درد چشم شويد. به گفتة پزشکان مايو کلينيک، «با وجودي که خستگي چشم آزاردهنده است امّا معمولاً مشکل حادّي نيست و پس از استراحت دادن به چشم‌ها برطرف مي‌گردد.» 

9- اضطراب سلامتي/ فاجعه‌سازي از درد
بعضي افراد مايلند علائم درد در بدنشان را به طور مبالغه‌آميزي تفسير کنند. روان‌شناسان به اين تمايل، «فاجعه‌سازي از درد» مي‌گويند. يعني تمايل به در نظر گرفتن بدترين احتمالات به هنگام حس درد. منظور از اضطراب سلامتي نيز اين است که فرد حس کند مشکل جدّي سلامتي دارد و اين اضطراب با نتايج طبيعي آزمايش‌هاي پزشکي و اطمينان بخشي پزشک متخصص از بين نرود. اينترنت به دليل وجود حجم زياد اطلاعات نادرست، تأييد نشده و غيرعلمي و اين باور در مردم که هرچه در اينترنت هست قابل اطمينان مي‌باشد، مي‌تواند باعث تشديد اختلال رواني «خود بيمار انگاري» گردد. 

8- سردرد
سه نوع سردرد در ارتباط با اينترنت وجود دارد:
سردردهاي تنشي 
 اين نام ممکن است گمراه‌ کننده باشد. اين نوع سردردها به دليل استرس به وجود نمي‌آيند بلکه غالباً به دليل کشيدگي عضلة گردن يا چشم درد حادث مي‌شوند. به گفتة پزشکان مايوکلينيک، سردردهاي تنشي از 30 دقيقه تا يک هفته ممکن است باقي بمانند.
 سردردهاي مزمن روزانه
 اغلب افراد گاه به گاه دچار سردرد مي‌شوند. اما به گفتة پزشکان مايو کلينيک چنانچه تعداد روزهايي که فرد سردرد دارد بيشتر از تعداد روزهايي باشد که سردرد ندارد، احتمالاً دچار اين سردرد است. ماهيت متوالي اين نوع سردرد، آن را در بين بدترين سردردهاي ناتوان‌ساز قرار مي‌هد.
 سردردهاي استرسي
 پيدايش سردرد به استرس خيلي زيادي نياز ندارد. استرس ناشي از به انتظار دريافت اطلاعات ماندن از اينترنت، کندي بار شدن صفحات، خرابي رايانه و امثال آن‌ها مي‌تواند باعث اين نوع سردرد شود. 

7- درد پشت 
نشستن نادرست پشت رايانه، به ويژه اگر با چاقي، کمبود ورزش و تحرّک، و سيگار کشيدن همراه باشد به درد پشت مي‌انجامد. منشأ اين درد معمولاً عضلات، اعصاب، استخوان‌ها و مفاصل در ستون فقرات است. نشستن نادرست و براي ساعت‌هاي طولاني پشت رايانه، اين درد را تشديد مي‌کند. 

6- ترومبوز وريدي 
به لختگي درون رگ، ترومبوز گفته مي‌شود. منظور از ترومبوز وريدي، تشکيل لختة خون در رگ‌هاي وريدي است که غالباً در پاها پديد مي‌آيد و علّت اصلي آن، بي‌تحرّکي و کم شدن آب بدن است. نشستن براي ساعت‌هاي طولاني پشت رايانه مي‌تواند باعث ترومبوز وريدي گردد. به تازگي در هواپيماهاي مسافربري نيز اطلاعات هشدار دهنده‌اي دربارة ترومبوز وريدي به مسافران داده مي‌شود و به آن‌ها توصيه مي‌گردد تا براي ساعت‌هاي طولاني بي‌حرکت بر روي صندلي باقي نمانند. 

5- نشانگان مونچهاوزن 
نخست اجازه دهيد به تعريف نشانگان يا سندروم مونچها‌وزن بپردازيم، چرا که ممکن است بسياري از خوانندگان با اين اختلال رواني آشنا نباشند، و بعد به سراغ اينترنت مي‌رويم: 
«خصوصيت مهم اين سندروم، ميل شديد به بستري شدن است و به عقيدة بعضي از روان‌شناسان، اصطلاح اعتياد بيمارستان براي اين سندروم مناسب‌تر است. خصوصيت مهم ديگر اين بيماران اين است که به محض آشکار شدن ساختگي بودن علائمشان، درخواست ترخيص کرده و از مراجعة مجدّد به آن محل خودداري مي‌کنند. مواردي ديده شده که بيمار براي ايجاد علائم دست به ابتکارهاي عجيبي زده است.» 
در اينترنت تعداد بيشماري اتاق گپ‌زني ، گروه‌هاي پشتيبان و وبگاه شبکه‌هاي اجتماعي وجود دارد که افراد مي‌توانند مشکلاتشان را با ديگران در ميان بگذارند، درخواست راهنمايي کنند و حس همدردي ديگران را جلب کنند.
 شايد تعجب کنيد از اين که خيلي از افراد صرفاً براي جلب توجه به بيان بيماري‌ها يا مصيبت‌هاي دروغين و ساختگي مي‌پردازند. آن‌‌ها وانمود مي‌کنند که قرباني تجاوز، حمله، ضرب و شتم يا بيماري‌هاي جدّي و سخت‌درماني هستند تا توجه ديگران را به خود جلب کنند. به اين اختلال رواني، نشانگان يا سندروم مونچهاوزن گفته مي‌شود. بر اساس پژوهشي که صورت گرفته است، اينترنت مي‌تواند افراد را ترغيب کند که به منظور جلب توجه وانمود کنند که مبتلا به بيماري هستند. به گفتة دکتر فلدمن از دانشگاه آلاباما افرادي که داراي اين نشانگان هستند در صورتي که به يک مرکز روان‌پزشکي مراجعه کنند مورد درمان قرار خواهند گرفت امّا اغلب آن‌ها چنين تمايلي ندارند و ترجيح مي‌دهند که يک بيماري جسمي حاد داشته باشند تا يک اختلال رواني.


4- افسردگي فيس‌بوکي 
بر اساس گزارشي که در روزنامة ديلي‌ميل چاپ شده است، فيس‌بوک و ديگر شبکه‌هاي اجتماعي، دختران نوجوان را در معرض ابتلاء به اضطراب و افسردگي قرار مي‌دهند. اين‌گونه وبگاه‌ها علاوه بر امکان نامه‌نگاري و پيام‌رساني، اين امکان را براي نوجوانان به وجود مي‌آورند که دربارة يک چيز، بارها و بارها و بارها صحبت کنند. بر اساس اين مقاله، بحث مکرّر در ميان دختران نوجوان، به ويژه دربارة ناکامي‌هاي عشقي، حال آن‌ها را بدتر مي‌کند و هيجانات منفي در آن‌ها به وجود مي‌آورد. 
اين گزارش، نتيجة پژوهشي است که از سوي دانشگاه استوني بروک نيويورک بر روي 83 دختر نوجوان صورت گرفته است. توصية يکي از پزشکان به نوجواناني که به طور مداوم دربارة يک مشکل صحبت مي‌کنند اين است که «موضوع بحث را عوض کنند.» 

3- خشم اينترنتي 
با وجودي که ممکن است خشم اينترنتي به خودي خود براي سلامتي افراد مضر نباشد اما مي‌تواند به آزار اينترنتي و حتي شايد به خشونت بينجامد. بنابراين کساني که توانايي فروخوردن خشمشان را ندارند بايد مواظب باشند.
 يکي از منابع خشم اينترنتي «افزونگي اطلاعات» است. حجم عظيم اطلاعات موجود بر روي وب و کند بودن سرعت دستيابي به آن‌ها باعث بروز مقدار زيادي استرس در کاربران اينترنت مي‌گردد. بر اساس مطالعه‌اي که از سوي شرکت نمايه‌گذاري بريتيش وب صورت گرفته، 68 درصد از 200 نفر افراد مورد مطالعه گفته‌اند که براي آن‌ها در انتظار دريافت اطلاعات ماندن از وب، استرس‌زاتر از گذراندن يک آخر هفته با پدر و مادر همسرشان است و 38 درصد گفته‌اند که استرس‌زاتر از ماندن در ترافيک خيابان است.
 يکي از محل‌هاي بروز خشم اينترنتي در بخش اظهار نظرهاي وب‌نوشت‌ها، ويديوهاي يوتيوب يا نظرگاه وبگاه‌هاست. اگر به بخش اظهار نظرها نگاهي بيندازيد، خيلي طول نمي‌کشد تا به کلمات زشت و ناپسند بر بخوريد. شايد ماهيت گمنام اينترنت، افراد را ترغيب مي‌کند که هرچه در فکر دارند را بيان کنند. اما نکته‌اي که در اينجا وجود دارد اين است که اين مسأله واگيردار است- اظهار نظر خشمگينانة شما ديگران را خشمگين مي‌کند و اين چرخه همين‌طور ادامه مي‌يابد. 

2- اختلالات بالاي دست 
اختلالات بالاي دست شامل: نشانگان (سندروم) کشيدگي گردن، نشانگان (سندروم) مجراي مچ دستي، نشانگان (سندروم) مجراي ساعدي، التهاب تاندون دست و مچ، التهاب تاندون و غلاف آن، التهاب کيسة زلالي، کشيدگي مکرّر عضلاني و نشانگان (سندروم) مجراي خروجي قفسة صدري است. تمام اين بيماري‌ها مي‌تواند مربوط به استفاده از اينترنت باشد. اين بيماري‌ها غالباً بر اثر استفادة بيش از حدّ از يکي از اندام‌هاي بالاي دست (مثل بازوها) و استفادة بيش از حدّ از يک ابزار مثل صفحه کليد رايانه يا موش بروز مي‌کنند و به دليل آسيب‌ديدگي بافت ها با درد همراهند.
 در مورد بيماري نشانگان مجراي خروجي قفسة صدري گفتني است که دو گروه از افراد بيشتر در معرض خطر اين بيماري قرار دارند. يکي کساني که در تصادف‌هاي رانندگي دچار آسيب‌هاي گردني مي‌شوند و ديگر کساني که از رايانه در وضيعت‌هاي نشستن نادرست و غير ارگونوميک، در دوره‌هاي زماني طولاني استفاده مي‌کنند 

1- اعتیاد به اینترنت 
اين بيماري به اين علت در اين فهرست شمارة يک شده است که واقعاً بسيار جدّي است و در بعضي موارد کشنده بوده است. ماهيت اعتياد بسيار فراگير است. هنگامي که صحبت از اينترنت باشد، اين اعتياد مي‌تواند به چيزهاي زيادي پيدا شود. از تايپ کردن گرفته تا بازديد از اتاق‌هاي گپ‌زني، خريد برخط يا بازي‌هاي چند نفره.
 اعتياد به اينترنت آنقدر جدّي و واقعي است که مراکز بازپروري براي آن به وجود آمده است. به طور مثال، بر اساس مقاله‌اي که در نيويورک تايمز منتشر گرديده، مراکز بازپروري معتادان اينترنت در کرة جنوبي با استفاده از مدّرسان نظامي به معتادان تمرين‌هاي بدني نسبتاً شديد شبيه تمرين‌هاي نظامي مي‌دهند، نشست‌هاي گروهي با مشاور برگزار مي‌کنند و کارگاه‌هاي روان درماني براي معتادان ترتيب مي‌دهند. مسئله اعتياد به اينترنت در کرة جنوبي در سال‌هاي اخير به صورت يک مسئلة ملّي در آمده و ميزان مرگ و مير ناشي از خستگي و از پا افتادگي پس از انجام بازي‌هاي برخط روز به روز در حال افزايش است.
 براي اين که متوجه شويد معتاد به اينترنت هستيد يا نه، به پرسش‌هاي زير جواب دهيد
 • آيا از محدود کردن استفادة خود از اينترنت ناتوانيد؟
 • آيا کار کردن با اينترنت بيشتر وقت آزاد شما را به خود اختصاص مي‌دهد؟
 • وقتي داريد با اينترنت کار مي‌کنيد، زمان را گم مي‌کنيد (متوجه گذشت زمان نمي‌شويد)؟
 • آيا امکاناتي براي خود فراهم مي‌کنيد که بيشتر به اينترنت متصل باشيد؟
    (مثلاً ميز رايانه‌تان را با خوردني‌ها و نوشيدني‌هاي فراوان پر مي‌کنيد؟ نوشابه‌هاي انرژي‌زا مي‌آشاميد؟)
 • آيا به طور دائم رايانه‌ها و نرم‌افزارهايتان را ارتقاء مي‌بخشيد؟
 • آيا چنانچه به هر دليلي از اتصال به اينترنت بازداشته شويد دچار خشم، افسردگي، نااميدي، زودرنجي، بي‌قراري يا کج‌خلقي مي‌گرديد؟
 • آيا از رايانه‌تان براي فرار از واقعيت‌هاي زندگي استفاده مي‌کنيد؟
 • آيا به ديگران در مورد ميزان استفاده‌تان از رايانه دروغ مي‌گوييد؟
 • آيا در دنياي واقعي از لحاظ اجتماعي آدمي تنها و منزوي هستيد؟
 • آيا هيجانات و احساساتي که از طريق شبکه‌هاي اجتماعي، بازي‌ها و ... در اينترنت به دست آورده‌ايد جايگزين تجربيات زندگي واقعي شما شده‌اند؟
 • آيا براي استفاده از اينترنت، روابط زندگي واقعي يا کارتان را به مخاطره مي‌اندازيد؟

 اگر پاسخ شما به حداقل پنج پرسش از پرسش‌هاي بالا، مثبت باشد بهتر است براي درمان اعتياد خود به اينترنت به مشاور حرفه‌اي مراجعه کنيد.

 خوشبختانه برخي منابع برخط نيز براي اين منظور وجود دارند

مدیر سایت بازدید : 29 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (0)

1. روان‌شناسی صنعتی- سازمانی چیست؟ 
این رشته روان‌شناسی به مطالعه رفتار و محیط کار می‌پردازد. روان‌شناسان صنعتی- سازمانی غالباً برای افزایش کارایی محیط کار، انتخاب کارکنان مناسب برای کارهای بخصوص، و تولید آزمون‌های مرتبط به پژوهش می‌پردازند.

2. روان‌شناسان صنعتی- سازمانی چه کار می‌کنند؟ 
روان‌شناسی صنعتی-سازمانی حوزه گسترده‌ای را در بر می‌گیرد. بنابراین روان‌شناسان این حوزه می‌توانند در زمینه‌های مختلفی به کار بپردازند. بسیاری از روان‌شناسان صنعتی- سازمانی در بخش خصوصی به کار اشتغال دارند و به مسائلی از قبیل بهره‌وری کارکنان، آموزش و ارزیابی کارکنان، و منابع انسانی می‌پردازند. برخی دیگر از روان‌شناسان صنعتی- سازمانی در بخش‌های پژوهشی یا دانشگاهی به کار اشتغال دارند. برخی حوزه‌های تخصصی نیز در روان‌شناسی صنعتی- سازمانی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به تعامل انسان با رایانه وعوامل انسانی اشاره کرد. فرصت‌های مشاوره نیز برای روانشناسان صنعتی- سازمانی با تجربه موجود می‌باشد.

3. به چه نوع مدرکی نیاز است؟ 
برنامه‌های دانشگاهی متعددی برای کارشناسی (لیسانس) روان‌شناسی صنعتی- سازمانی وجود دارد. افرادی با درجه کارشناسی در این رشته معمولاً در واحدهای منابع انسانی سازمان‌ها به کار مشغول می‌شوند. کسانی که در پی فرصت‌های بهتر شغلی و درآمد بیشتر باشند می‌توانند تحصیلاتشان را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه دهند. برای دارندگان مدرک کارشناسی ارشد در روان‌شناسی صنعتی- سازمانی، فرصت‌های شغلی زیادی وجود دارد. این افراد معمولاً در واحدهای منابع انسانی، مشاوره، بخش دولتی و گاه بخش خصوصی به کار اشتغال دارند. نیاز روز افزون به روان‌شناسان صنعتی- سازمانی باعث شده است که دانشگاه‌های زیادی در سطح جهان به ارائه دوره کارشناسی ارشد این رشته بپردازند. کسانی که دارای درجه دکتری روان‌شناسی صنعتی-سازمانی باشند بالاترین فرصت‌های شغلی و درآمد را خواهند داشت.

4. دیدگاه کاری روان‌شناسان صنعتی- سازمانی چیست؟ 
روان‌شناسان صنعتی- سازمانی به افزایش بهره‌وری و کارایی کارکنان و نیز حفظ و نگهداری آنان در محدوده وسیعی از کسب و کارها کمک می‌کنند. روان‌شناسان صنعتی- سازمانی به شرکت‌ها در پرداختن به مسائلی از قبیل سیاست‌های ضدتبعیض در محیط کار کمک می‌کنند. شرکت‌ها همچنین از تجربه و مهارت روان‌شناسان صنعتی- سازمانی در طراحی، تحلیل و پژوهش در زمینه تولید ابزارهایی برای ارزیابی بازاریابی و تحلیل‌های آماری استفاده می‌کنند.

5. آیا این رشته برای من مناسب است؟ 
پیش از آن که تصمیم بگیرید در رشته روان‌شناسی صنعتی- سازمانی به تحصیل و سپس کار بپردازید، چند عامل را باید در نظر بگیرید. آیا از کارهای پژوهشی لذت می‌برید؟ آیا رابطه‌تان با آمار خوب است؟ اگر پاسختان منفی است، روان‌شناسی صنعتی- سازمانی احتمالاً رشته مناسبی برای شما نیست. کسانی که در بخش دولتی یا خصوصی و موقعیت‌های دانشگاهی کار می‌کنند، زمان قابل ملاحظه‌ای را به امر پژوهش می‌گذرانند. اگر کارکردن رو در رو با افراد را ترجیح می‌دهید، احتمالاً روان‌شناسی بالینی یا روان‌شناسی مشاوره‌ای برای شما مناسب‌تر است. یکی از نکات برجسته درباره روان‌شناسی صنعتی- سازمانی این است که در بردارنده موضوعات و مهارت‌های حوزه‌های مختلف روان‌شناسی است. روان‌شناسی شخصیت، روان‌شناسی اجتماعی، روان‌شناسی تجربی و آمار، برخی از موضوعاتی هستند که روان‌شناسان صنعتی- سازمانی به طور مرتب با آن‌ها سرو کار دارند. اگر شما از پیدا کردن کاربردهای عملی برای پژوهش‌های روان‌شناختی لذت می‌برید، در این صورت روان‌شناسی صنعتی- سازمانی می‌تواند انتخاب مناسبی برای شما باشد.

6. مزایا و معایب کار در این رشته چیست؟

مزایای کار در رشته روان‌شناسی صنعتی- سازمانی

  • فرصت‌های شغلی زیاد با درجه کارشناسی ارشد
  • تنوع شغلی (بخش خصوصی، مشاوره، بخش دولتی، آموزش)
  • امکان کار خصوصی و شغل آزاد

معایب کار در رشته روان‌شناسی صنعتی- سازمانی

  • تغییرات زیاد در پروژه‌ها و کارفرمایان
  • پژوهش غالباً وقت‌گیر و خسته کننده است و ممکن است پژوهشگر را از پا درآورد
  • بسیاری از فرصت‌های شغلی نیازمند داشتن مدرک دکتری هستند
مدیر سایت بازدید : 31 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (0)

هر انساني شخصيت خاص خودش را دارد. در واقع, اين شخصيت ماست که ما را بدين گونه که هستيم در آورده است. شخصيت ما تقريباً بر تمام جنبه‌هاي زندگي ما اثر گذارست, از انتخاب هايي که براي زندگيمان مي کنيم تا چگونگي تعامل با افراد خانواده و انتخاب دوست و همسر. امَا چه عواملي بر شخصيت ما تأثيرگذارند؟ آيا مي‌توانيم شخصيت مان را تغيير دهيم يا آن که ويژگي‌هاي کلّي شخصيتي در طول زندگي ثابت باقي مي‌مانند؟
 در زير، يافته‌هاي پژوهشگران را در قالب 10 واقعيت جالب درباره شخصيت مي‌خوانيد.
  ترتيب تولّد مي‌تواند بر روي شخصيت اثرگذار باشد
 شما احتمالاً شنيده‌ايد که مي‌گويند بچه اول معمولاً رياست‌طلب يا مسئوليت‌پذير مي‌شود در حالي که بچه آخر فاقد حس مسئوليت و دمدمي‌مزاج است. آيا اين تصاوير کليشه‌اي و قالبي درست هستند؟
 ده‌ها سال است که کتاب‌هاي عاميانه روان‌شناسي به موضوع تاثيرات ترتيب تولّد بر روي شخصيت فرد مي‌پردازند امّا تا همين اواخر شواهد محکمي براي اين گفته‌ها وجود نداشت. چند مطالعه تجربي که اخيراً صورت گرفته نشان داده‌اند که چيزهايي از قبيل ترتيب تولد و اندازه خانواده، در واقع مي‌توانند بر روي شخصيت اثر گذار باشند. حتي در يک مطالعه نشان داده شده که ترتيب تولّد مي‌تواند بر روي انتخاب دوست و شريک عاطفي نيز اثر بگذارد. کساني که بچه اول خانواده هستند تمايل بيشتري براي ارتباط برقرار کردن با کساني که آن‌ها نيز بچه اول هستند نشان داده‌اند و اين وضعيت براي بچه‌هاي وسط و بچه‌هاي آخر نيز صادق بوده است.
 شخصيت تقريباً در طول زندگي پايدار و ثابت است
 براساس مطالعات طولاني و مفصّلي که بر روي شخصيت صورت گرفته است، اغلب بخش‌هاي اصلي و مرکزي شخصيت در طول زندگي پايدار و ثابت مي‌ماند. سه جنبه‌اي که با افزايش سن ما تغيير مي‌کنند عبارتند از سطح اضطراب، رفتار دوستانه و اشتياق به کسب تجربه‌هاي جديد.
 براساس يافته‌هاي پل کاستا جونيور، پژوهشگر حوزه شخصيت، شاهدي وجود ندارد که شخصيت کلّي ما با افزايش سن تغيير مي‌کند. به گفته وي «چيزي که در طول زندگي تغيير مي‌کند نقش و اولويت‌هاي ماست. مردم ممکن است فکر کنند که شخصيت‌شان با افزايش سن تغيير يافته است امّا اين عادت‌ها، توان جسمي، وضعيت سلامتي، مسئوليت‌ها و شرايط آن‌هاست که تغيير کرده نه شخصيت پايه آن‌ها.» 
 ويژگي‌هاي شخصيتي با برخي بيماري‌ها ارتباط دارند
 در گذشته، تعدادي از ويژگي‌هاي مختلف شخصيتي در برخي بيماري‌هاي خاص، دخيل در نظر گرفته مي‌شد. براي نمونه، کينه‌ورزي و پرخاشگري غالبا با بيماري قلبي مرتبط در نظر گرفته مي‌شدند. اشکال کار در اينجا بود که با وجودي که برخي مطالعات چنين ارتباطي را نشان مي‌داد امّا برخي مطالعات ديگر گاهي اوقات نشانگر چنين ارتباطي نبود.
 اخيراً پژوهشگران از يک روش آماري به نام فراتحليل (meta-analysis) براي ارزيابي مجدّد پژوهش‌هاي قبلي در مورد ارتباط بين شخصيت و بيماري استفاده کرده‌اند. براين اساس، ارتباط بين ويژگي‌هاي شخصيت روان رنجور (نوروتيک) با پنج بيماري سردرد، آسم، التهاب مفاصل (آرتريت)، زخم دستگاه گوارش و بيماري قلبي کشف شد. اين ارتباط پيش از اين مشخص نشده بود.
 براساس يک مطالعه ديگر، کمرويي ممکن است با طول عمر کوتاه‌تر ارتباط داشته باشد.
  حيوانات داراي شخصيت‌هاي متفاوتي هستند
 آيا هرگز به اين فکر کرده‌ايد که حيوان مورد علاقه شما داراي شخصيتي است که آن را به کلي يگانه و منحصر به فرد مي‌سازد؟ پژوهشگراني که بر روي حيوانات پژوهش مي‌کنند دريافته‌اند که تمام حيوانات (از عنکبوت گرفته تا پرندگان تا فيل‌ها) داراي شخصيت خاص خود، به همراه ترجيحات، رفتارها و خصلت‌هايي هستند که در طول زندگيشان پايدار باقي مي‌ماند.
 با وجودي که انتقادات چندي بر اين گونه پژوهش‌ها وجود دارد و آن‌ها را نوعي انسان‌انگاري يا نسبت دادن ويژگي‌هاي انسان به حيوانات مي‌دانند امّا پژوهشگران شخصيت حيوانات توانسته‌اند الگوهاي رفتاري سازگار و يکنواختي را شناسايي کنند که به طور تجربي قابل اندازه‌گيري و آزمايش مي‌باشند.
 پژوهش‌هاي جديد مي‌گويد که پنج ويژگي اصلي و پايه‌اي شخصيتي وجود دارد
 در گذشته، پژوهشگران بر سر اين که چند ويژگي اصلي شخصيتي وجود دارد اختلاف نظر داشتند. پژوهشگران اوليه نظير آلپورت 4000 ويژگي شخصيتي متفاوت را پيشنهاد مي‌کردند، در حالي که پژوهشگران ديگري نظير ريموند کاتل معتقد بودند که اين تعداد برابر 16 است. امروزه، بسياري از پژوهشگران شخصيت از «نظريه پنج عاملي شخصيت» پشتيباني مي‌کنند.
 اين نظريه، پنج بعد شخصيتي مختلف که تشکيل دهنده شخصيت انسان هستند را چنين توصيف مي‌کنند:
 1- برون‌گرايي 
2- خوشايندي (مقبوليت)
3- وظيفه‌شناسي (وجدان)
4- تهييج‌پذيري 
5- آزاد انديشي 
 شخصيت بر اولويت‌هاي شخصي تأثيرگذار است
ممکن است از شنيدن اين که شخصيت شما مي‌تواند تأثير کاملي بر اولويت‌هاي شخصي شما داشته باشد، زياد تعجب نکنيد امّا حتماً از فهميدن اين که ميزان اين تأثير چقدر گسترده است، شگفت‌زده خواهيد شد. شخصيت منحصر به فرد و يگانه شما، از انتخاب دوست گرفته تا علاقه‌مندي به يک نوع موسيقي خاص، تقريباً بر هر انتخابي که در زندگي روزمره‌تان مي‌کنيد تأثيرگذار است.
 براي مثال، با وجودي که شما ممکن است به خود بباليد که قبل از پشتيباني از هر نامزدي در انتخابات، تمام جنبه‌هاي مختلف را به دقت در نظر مي‌گيريد، امّا پژوهش‌ها نشان مي‌دهد که شخصيت شما نقش مهمي در اولويت‌هاي سياسي دارد. براساس مطالعه‌اي که توسط پژوهشگران دانشگاه تورنتو صورت گرفته است، افرادي که خود را محافظه‌کار مي‌دانند از نظر يکي از ويژگي‌هاي شخصيتي به نام «نظم و ترتيب» از ديگران بالاترند، در حالي که کساني که خود را ليبرال مي‌دانند از نظر احساس يگانگي و همدلي بالاتر از ديگران قرار دارند.
 پژوهشگران معتقدند که اين نيازهاي شخصيتي نهفته براي حفظ نظم و ترتيب يا بيان همدلي، مي‌تواند تأثيري قوي بر اولويت‌هاي سياسي فرد داشته باشد.
 مردم مي‌توانند براساس شرح حال (پروفايل) شما در فيس‌بوک، شخصيت‌تان را به طور دقيق مورد قضاوت قرار دهند 
هنگامي که به هويت برخط (آن‌لاين) افراد فکر مي‌کنيد، ممکن است تصوّر کنيد که اغلب مردم سعي مي‌کنند که گونه ايده‌آلي از خودِ واقعي‌شان را نشان دهند. واقعيت اين است که در دنياي برخط، افراد اطلاعاتي که مي‌خواهند منتشر سازند را با دقت و وسواس بيشتري از حالت عادي انتخاب و گزينش مي‌کنند. مثلاً شما بهترين و جذاب‌ترين عکس خودتان را براي ارسال انتخاب مي‌کنيد و يا مي‌توانيد هرگونه اظهارنظري را قبل از اعلام، ويرايش کنيد و مورد تجديد نظر قرار دهيد. با کمال تعجّب، يک مطالعه نشان مي‌دهد که شرح‌حال‌هاي فيس‌بوک ابزار خيلي خوبي براي انتقال دادن شخصيت «واقعي» شما هستند.
 در اين مطالعه، پژوهشگران پرونده 236 دانشجوي آمريکايي را مورد بررسي قرار دادند. شرکت‌کنندگان همچنين پرسشنامه‌اي را که براي ارزيابي ويژگي‌هاي شخصيتي شامل برون‌گرايي، خوشايندي، وظيفه‌شناسي، تهييج‌پذيري و آزادانديشي طراحي شده بود تکميل کردند. سپس پژوهشگران، شخصيت شرکت‌کنندگان را براساس شرح‌حال برخط‌شان مورد ارزيابي قرار دادند و نتايج آن را با نتايجي که از پرسشنامه‌ها به دست آمده بود مقايسه کردند. پژوهشگران دريافتند که شخصيت افراد براساس شرح‌حال فيس‌بوک‌شان به طور دقيق قابل شناسايي بوده است. 
عوامل متعددي مي‌توانند در اختلالات شخصيت نقش داشته باشند
 تخمين زده مي‌شود که 10 تا 15 درصد افراد بالغ در آمريکا، نشانه‌هايي از حداقل يکي از اختلالات شخصيت را تجربه کرده باشند. پژوهشگران تعدادي از عواملي را که مي‌توانند در بروز اختلالات مختلف شخصيت، نظير اختلال روان‌رنجوري وسواسي و اختلال شخصيت مرزي نقش داشته باشند، شناسايي کرده‌اند.
 اين عوامل عبارتند از:
 • عوامل ژنتيکي
 • رابطه با همتايان
 • حساسيت بال
ا • خشونت کلامي
 • آسيب‌هاي دوران کودکي
 ويژگي‌هاي اصلي شخصيت نادرند
 گوردون آلپورت، روان‌شناس، «ويژگي‌هاي اصلي شخصيت» را ويژگي‌هايي توصيف کرده است که بر زندگي فرد سلطه دارند به حدّي که آن فرد غالباً با آن ويژگي شناخته مي‌شود. البته اين ويژگي‌ها نادرند. در بسياري موارد، افراد آنقدر به خاطر آن ويژگي معروف مي‌شوند که اسم واقعيشان مترادف آن نوع شخصيت مي‌شود. براي نمونه، منشاء اين اصطلاحات را در نظر بگيريد: فرويدي، ماکياولي، دون‌ژوان و ....
 امّا در مورد اغلب قريب به اتفاق مردم، شخصيت تشکيل شده است از ترکيبي از ويژگي‌هاي اصلي و ويژگي‌هاي ثانويه. ويژگي‌هاي اصلي آن‌هايي هستند که پايه‌هاي اصلي شخصيت را مي‌سازند، در حالي که ويژگي‌هاي ثانويه به اولويت‌ها، نگرش‌ها و رفتارهاي وضعيتي ارتباط دارند.
 حيوان خانگي شما مي‌تواند اطلاعاتي از شخصيت شما را آشکار سازد
 آيا خودتان را بيشتر طرفدار سگ مي‌دانيد يا گربه؟ براساس يک مطالعه، پاسخ شما به اين پرسش مي‌تواند اطلاعات مهمي درباره شخصيت شما را آشکار سازد.
 در مطالعه‌اي که بر روي 4500 نفر صورت گرفته است، پژوهشگران از شرکت‌کنندگان پرسيده‌اند که خود را بيشتر دوستدار سگ مي‌دانند يا گربه. اين افراد همچنين پرسشنامه‌اي را تکميل کرده‌اند که به منظور ارزيابي و اندازه‌گيري ويژگي‌هاي اصلي شخصيت نظير برون‌گرايي، خوشايندي، وظيفه‌شناسي، تهييج‌پذيري و آزاد انديشي طراحي شده بود.
 پژوهشگران دريافتند که کساني که خود را دوستدار سگ معرفي کرده‌اند، بيشتر برون‌گرا و علاقه‌مند به خوشحال کردن ديگران هستند، در حالي که کساني که خود را دوستدار گربه توصيف کرده‌اند، بيشتر درون‌گرا و محتاط مي‌باشند.
 به گفته سام گوسلينگ، روان‌شناس دانشگاه تگزاس، اين نتايج مي‌تواند تأثير مهمي در حوزه «حيوان درماني» داشته باشد. درمانگر پس از مشخص ساختن ويژگي‌هاي شخصيتي بيمار مي‌تواند نگهداري حيواناتي که بيشتر با شخصيت او تطبيق دارند را توصيه نمايد

مدیر سایت بازدید : 24 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (0)

 

 
 
  خواب‌ها مى‌توانند جالب، هيجان‌انگيز، وحشتناک و يا صرفاً عجيب و غريب و غيرعادى باشند. در اين مقاله با ١٠ واقعيت درباره خواب که توسط پژوهشگران کشف شده است آشنا مى‌شويم.
 ١- همه خواب مى‌بينند
 مردها خواب مى‌بينند. زن‌ها خواب مى‌بينند. حتى بچه‌ها خواب مى‌بينند. همه ما خواب مى‌بينيم، حتى کسانى که ادعا مى‌کنند که خواب نمى‌بينند هم خواب مى‌بينند. در واقع، پژوهشگران دريافته‌اند که افراد معمولاً هر شب چند بار خواب مى‌بينند که هر کدام بين ٥ تا ٢٠ دقيقه طول مى‌کشد. بنابراين، در يک طول عمر معمولى، افراد به طور ميانگين شش سال را صرف خواب ديدن مى‌کنند!
 ٢- امّا اغلب خواب‌ها فراموش مى‌شوند
 براساس برآوردهاى صورت گرفته توسط آلن هابسون، پژوهشگر خواب، در حدود ٩٥ درصد خواب‌ها کوته زمانى پس از بيدار شدن، فراموش مى‌شوند. چرا به ياد آوردن خواب‌ها دشوار است؟ براساس يک نظريه، تغييراتى که در مغز در خلال خوابيدن اتفاق مى‌افتد از پردازش و ذخيره‌سازى اطلاعات که براى شکل دادن حافظه مورد نياز است، پشتيبانى نمى‌کند. اسکن مغزى از افراد به هنگام خواب نشان داده است که قطعه پيشانى، ناحيه‌اى که نقشى کليدى در شکل دادن حافظه بازى مى‌کند، در خلال خواب REM (حرکات سريع چشم)، يعنى مرحله‌اى که خواب ديدن اتفاق مى‌افتد، غيرفعال است.
 ٣- همه خواب‌ها رنگى نيستند
 با وجودى که در حدود ٨٠ درصد خواب‌ها رنگى هستند امّا درصد کمى از افراد ادعا مى‌کنند که فقط خواب‌هاى سياه و سفيد مى‌بينند. در يک مطالعه، افرادى که در حال خواب ديدن بودند را از خواب بيدار مى‌کردند و از آ‌نها مى‌خواستند که از يک طيف رنگ، رنگى که مطابق با خوابشان بوده را انتخاب کنند. بيشترين رنگى که انتخاب شد، رنگ‌هاى روشن و ملايم بودند.
 ٤- خواب زن‌ها و مردها متفاوت است
 پژوهشگران به تفاوت‌هايى بين محتواى خواب‌هاى زن‌ها و مردها پى برده‌اند. در يک مطالعه، چنين نتيجه‌گيرى شده است که مردها بيشتر از زن‌ها خواب‌هايى درباره پرخاشگرى مى‌بينند. براساس گفته‌هاى ويليام دامهوف، پژوهشگر خواب، زن‌ها خواب‌هاى طولانى‌تر و با شخصيت‌ها و اشخاص بيشتر مى‌بينند. در ارتباط با شخصيت‌هايى که نوعاً در خواب‌ها ظاهر مى‌شوند، در خواب مردها تعداد شخصيت‌هاى مرد دو برابر تعداد زن‌هاست در حالى که زن‌ها درباره هر دو جنسيت تقريباً به طور برابر خواب مى‌بينند.
 ٥- حيوانات هم احتمالاً خواب مى‌بينند
 آيا تا کنون سگ يا گربه‌اى را ديده‌ايد که پا يا دمش را در هنگام خواب تکان مى‌داده است؟ هر چند با اطمينان نمى‌توان در اين مورد صحبت کرد اما پژوهشگران معتقدند که حيوانات نيز احتمالاً خواب مى‌بينند. حيوانات نيز مانند انسان‌ها، مراحل خواب شامل چرخه‌هاى REM و NREM را طى مى‌کنند. در يک مطالعه، به گوريلى چند نماد به عنوان ابزار ارتباطى آموخته شد. در يک مقطع، گوريل علامت «شکل خواب» را انتخاب کرد و اين احتمالاً نشانگر اين بود که تجربه خواب ديدن داشته است.
 ٦- شما مى‌توانيد خواب‌هايتان را کنترل کنيد
 خواب روشن خوابى است که شما با وجودى که هنوز در حال خواب هستيد اما از اين که داريد خواب مى‌بينيد آگاهى داريد. در خلال اين نوع خواب، شما مى‌توانيد غالباً محتواى خوابتان را کنترل يا هدايت کنيد. تقريباً نيمى از مردم مى‌توانند به ياد آورند که حداقل يکبار چنين خوابى را تجربه کرده‌اند و برخى افراد به دفعات چنين تجربه‌اى را داشته‌اند. 
٧- هيجانات منفى در خواب‌ها متداول‌ترند
 در طول يک دوره چهل ساله، کاليون هال، پژوهشگر، بيش از ٥٠ هزار خواب را از دانشجويان دانشکده ثبت کرد. اين گزارش‌ها در خلال دهه ١٩٩٠ توسط يکى از دانشجويان هال به نام ويليام دامهوف در دسترس عموم قرار گرفت. گزارش خواب‌ها نشان داد که بسيارى از هيجانات از جمله شادى، لذت و ترس در خواب‌ها وجود داشته است. متداول‌ترين هيجانى که در خواب‌ها وجود داشته اضطراب بوده و به طور کلّى هيجانات منفى بسيار بيشتر از هيجانات مثبت بوده است.
 ٨- نابينايان نيز خواب مى‌بينند با وجودى که کسانى که قبل از پنج سالگى بينائيشان را از دست داده‌اند، در دوران بزرگسالى خواب‌هاى تصويرى نمى‌بينند امّا هنوز خواب مى‌بينند. عليرغم فقدان تصاوير، خواب افراد نابينا به همان پيچيدگى و روشنى افراد بيناست. خواب افراد نابينا به جاى حس تصويرى، معمولاً شامل اطلاعاتى از ديگر حواس نظير صوت، لمس، مزه، شنوايى و بويايى است.
 ٩- در هنگام خواب ديدن، عضلاتتان فلج هستند
 مشخصه خواب REM، مرحله‌اى که خواب ديدن در خلال آن اتفاق مي‌افتد، فلج عضلانى است. چرا؟ اين پديده، فقدان کشيدگى طبيعى عضلانى در خواب نام دارد و شما را از حرکت و نقش بازى کردن در خواب‌هايتان به هنگام خوابيدن باز مى‌دارد. اساساً به دليل آن که نورون‌هاى حرکتى تحريک نمى‌شوند، بدن شما حرکت نمى‌کند.

 در برخى موارد، اين فلج عضلانى حتى تا ١٠ دقيقه پس از بيدار شدن نيز ادامه مى‌يابد. وضعيتى که به آن فلج خواب مى‌گويند. آيا تا کنون برايتان پيش آمده که وسط يک خواب وحشتناک از خواب پريده باشيد و ببينيد که قادر به حرکت نيستيد؟ با وجودى که اين تجربه ترسناکى است امّا به عقيده متخصصان کاملاً عادى است و تنها چند دقيقه طول مى‌کشد تا کنترل عادى عضلانى باز گردد.
 ١٠- بسيارى از خواب‌ها عموميت دارند با وجودى که خواب‌ها غالباً به شدّت تحت تأثير تجربيات فردى ما هستند امّا پژوهشگران دريافته‌اند که برخى موضوعات در بين فرهنگ‌هاى مختلف، بسيار مشترکند. براى مثال، آدم‌ها در سراسر دنيا غالباً خواب‌هايى درباره تحت تعقيب بودن، مورد حمله قرار گرفتن و يا پرت‌شدن مى‌بينند. خواب‌هاى مشترک ديگر شامل رويدادهاى مدرسه، احساس يخ‌زدگى و بى‌حرکتى، دير رسيدن، پرواز و عريان بودن در بين جمع مى‌باشد. 

ترجمه: کلينيک الکترونيکي روان‌يار

 منبع
 

* Facts About Dreams\", Kendra Cherry, 
http://psychology.about.com

مدیر سایت بازدید : 27 یکشنبه 03 آبان 1394 نظرات (0)

5 راه برای خانه تکانی مغز

 
 
 

بهار فصل بیدارشدن و تجدید حیات طبیعت است. انسان‌ها نیز معمولاً با الهام از این امر به «خانه تکانی» خانه‌هایشان می‌پردازند تا همه چیز تازه‌تر و تمیزتر به نظر آید. همان‌گونه که بازآرایی کمدها، کشوها و گنجه‌ها کمک می‌کند تا انرژی تازه‌ای بگیرید، پاک کردن و «خانه تکانی» مغز و ذهن‌تان نیز کمک می‌کند تا فصل تازه را با انرژی و انگیزۀ بهتری آغاز کنید. 
 در زیر، 5 راه ساده برای این کار پیشنهاد می‌گردد. 

 1- خواب خوب و مناسب در شب 
 خواب خوب شبانه نه تنها حس تازگی در شما به جای می‌گذارد بلکه داشتن خواب منظم برای سلامت مغز نیز بسیار اهمیت دارد. مطالعات نشان داده است که خواب خوب و منظم باعث تقویت حافظه می‌شود. در یک مطالعه حتی نشان داده شده است که خوابیدن پس از آن که چیز تازه‌ای یاد گرفته باشید، به تغییرات واقعی در مغز و یادسپاری بهتر می‌انجامد. آیا مایلید مزایای مهم دیگری از خواب را بدانید؟ پژوهش‌ها نشان داده‌اند که کسانی که خواب خوبی ندارند کمتر می‌توانند با استرس مقابله کنند و کم‌خوابی مزمن حتی می‌تواند باعث چاقی شود. در مطالعۀ دیگری نشان داده شده است که کم‌خوابی می‌تواند باعث آسیب‌های ماندگار مغزی و از بین بردن سلول‌ها در نواحی مهم مغز گردد. بنابراین اگر می‌خواهید مغزتان را شاداب و تر و تازه کنید، با خواب و استراحت خوب شبانه آغاز کنید. 
 2- ورزش 
 همه می‌دانیم که ورزش مزایای گسترده‌ای دارد امّا پژوهش‌ها به نحو فزاینده‌ای نشان می‌دهند که تناسب اندام فیزیکی، نقشی اساسی برای سلامت حال و آیندۀ مغز دارد. یک مطالعۀ جدید نشان داده است که تناسب اندام در سن 25 سالگی با توانایی‌های شناختی بهتر در میان سالی ارتباط دارد. مطالعۀ دیگری آشکار ساخته است که افرادی که در میان سالی تناسب اندام ضعیفی داشته‌اند، نسبت به کسانی که در 40 سالگی دارای تناسب اندام بوده‌اند، مقدار بیشتری از حافظۀ خود را در کهنسالی از دست داده‌اند. 
 ورزش با شکل‌گیری سلّول‌های تازه در مغز نیز ارتباط دارد. در آزمایشگاه، خرگوش‌هایی که تمرین جسمی داشتند نه تنها سلّول‌های تازه‌ای در مغزشان رشد کرد بلکه نسبت به خرگوش‌های بی‌تحرک باهوش‌تر هم بودند. مطالعات دیگری نیز نشان داده است که ورزش افراد را باهوش‌تر می‌کند. افرادی که به‌طور مرتب ورزش می‌کنند نتایج بهتری در آزمون‌های ذهنی به دست می‌آورند، حافظۀ بهتری دارند و دارای تمرکز بیشتری می‌باشند. 
 3- تغذیه مناسب 
 رژیم غذایی سالم، علاوه بر تناسب اندام، به داشتن ذهن سالم نیز کمک می‌کند. بعضی کمبودهای غذایی، مانند کمبود ویتامین ب 12، باعث به هم ریختگی ذهنی و مشکلات حافظه می‌گردد. اسیدهای چرب نیز برای عملکرد مناسب مغز، ضروری هستند زیرا به محافظت از مغز و اکسیژن‌رسانی کمک می‌کنند. ماهی، میوه‌های مغزدار (گردو، فندق، پسته، ...) و دانه‌ها منابع خوبی برای این اسیدهای چرب هستند. 
 4- مدیتیشن 
مردم غالباً به اشتباه فکر می‌کنند که مدیتیشن فقط برای آرامش یافتن است. در حالی که پژوهش‌های گوناگونی نشان داده‌اند که مدیتیشن تأثیرات مهمی بر ذهن و بدن دارد. از جملۀ این تأثیرات می‌توان به کاهش استرس، بهبود حافظه، خواب بهتر و توجه و تمرکز بهتر اشاره کرد. یک مطالعه نشان داده است که مغز در خلال مدیتیشن قادر است انواع خاصی از اطلاعات را بهتر پردازش کند و این که رها کردن ذهن در خلال مدیتیشن یکی از بهترین شیوه‌های کاهش استرس و افزایش تمرکز است. هم اکنون در آمریکا 20 میلیون نفر مدیتیشن می‌کنند.
 
 5- مدیریت استرس 
 استرس می‌تواند هم ذهن و هم بدن شما را از فعالیت منظم و مناسب بیندازد. می‌تواند حافظۀ شما را مختل سازد، سیستم ایمنی شما را از کار بیندازد و خواب خوب شبانه را دشوار سازد. خوشبختانه راه‌هایی برای تنظیم سطح استرس و مدیریت بهتر استرس‌هایی که در طول روز با آن مواجه می‌شویم وجود دارد. ابتدا باید به تناسب زندگی خود، یک برنامۀ رهایی از استرس برای خود تنظیم کنید. باید منابع استرس‌زا را تعیین کنید و به کارهایی بیندیشید که می‌توانید برای به حداقل رساندن یا کنار آمدن با آن فشارها در پیش بگیرید. همچنین می‌توانید از بعضی روش‌های سریع رهایی از استرس مانند تمرینات تنفسی و مدیتیشن بهره بگیرید. 
 

مدیر سایت بازدید : 31 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)
1- روان‌شناسی بالینی چیست؟ 
روان‌شناسی بالینی با معاینه، تشخیص، درمان و جلوگیری از اختلالات ذهنی سروکار دارد. با وجودی که روان‌شناسان بالینی غالباً در مراکز درمانی و بهداشتی کار می‌کنند امّا پزشک نیستند و دارو تجویز نمی‌کنند. روان‌شناسی بالینی بزرگترین حوزه در بین حوزه‌های روان‌شناسی است. 
روان‌شناسی بالینی خود دارای چند رشته  تخصصی است که از آن میان می‌توان به سلامت روانی کودکان، سلامت روانی بزرگسالان، اختلالات هیجانی، سوء مصرف دارو، ناتوانی‌های یادگیری و روان‌شناسی سلامت اشاره کرد.

2- روان‌شناسان بالینی چکار می‌کنند؟ 
روان‌شناسان بالینی غالباً در بیمارستان‌ها، بخش خصوصی یا نهادهای دانشگاهی کار می‌کنند. آن‌ها روش‌های عملی و رویکردهای نظری متعددی را فرا گرفته‌اند. برخی از آنان در درمان اختلالات خاصی تخصص دارند. درمان بعضی از جدّیترین اختلالات روانی از قبیل اسکیزوفرنی و افسردگی بر عهده  روان‌شناسان بالینی است. 
روان‌شناسان بالینی علاوه بر کار کردن با بیماران، باید سابقه و پرونده  معاینه، تشخیص و اهداف درمانی بیمار را نگهداری کنند. این پرونده به پیگیری روند پیشرفت درمان کمک می‌کند.

3- روان‌شناسان بالینی به چه مدرکی نیاز دارند؟ 
هر چند برخی افراد با مدرک کارشناسی ارشد نیز به کار می‌پردازند امّا اغلب فرصت‌های شغلی نیازمند مدرک دکتری در روان‌شناسی بالینی می‌باشند. در برخی از دوره‌های تحصیلات تکمیلی روان‌شناسی بالینی، فارغ‌التحصیلان رشته‌های دیگر هم پذیرفته می‌شوند امّا غالباً توصیه می‌شود که دانشجویان قبل از شروع دوره  تحصیلات تکمیلی در روان‌شناسی بالینی، مدرک کارشناسی خود را در رشته  روان‌شناسی بگیرند.

4- رشته  روان‌شناسی بالینی برای چه کسانی مناسب است؟ 
روان‌شناسان بالینی نیاز به مهارت بسیار زیادی درارتباطات انسانی دارند. داشتن خلاقیت و ابتکار در انتخاب رویکردها و برنامه‌های درمانی نیز اهمیت بسزایی دارد.

5- مزایا

  • کمک به دیگران برای غلبه بر مشکلاتشان می‌تواند بسیار ارضاءکننده باشد.
  • نیازهای و چالش‌های متفاوت هر بیمار، روان‌شناس بالینی را وامی دارد که در جستجوی راه حل‌های ابتکاری و خلاقانه برآید.
  • امکان کار خصوصی وجود دارد.

6- معایب

  • احتمال فشار کاری زیاد به دلیل طبیعت و ماهیت دشوار درمان.
  • سروکار داشتن با بیماران پرتوقع، اهل جرو بحث و از نظر روانی ناپایدار.
  • صرف وقت زیاد برای هر بیمار.

ترجمه:  کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

"Clinical Psychology", Kendra Van Wagner, 2007.
http://psychology.about.com

مقالات مرتبط

خاستگاه روان‌شناسی 
مهم‌ترین مکاتب فکری در روان‌شناسی 
روان‌شناسی و رشته‌های آن

 
مدیر سایت بازدید : 47 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (1)

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش چهارم (DSM-IV) برای تشخیص بیماری‌های روانی مورد استفاده روان‌شناسان و روان‌پزشکان قرار می‌گیرد. این راهنما توسط انجمن روان‌پزشکی آمریکا به چاپ رسیده و تمام رده‌های مختلف اختلالات روانی هم در بزرگسالان و هم در مورد کودکان، پوشش می‌دهد. این راهنما یک راهنمای نظری نیست و عمدتاً بر روی تشریح و توصیف نشانه‌های بیماری، آمارهای مربوط به این که کدام جنس بیشتر در معرض آن بیماری قرار دارد، سن متداول ظهور بیماری، تاثیرات درمان و رویکردهای متداول درمانی، تمرکز دارد. 
ویرایش کنونی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی در سال 1994 چاپ شده و بیش از 250 اختلال روانی را فهرست کرده است. (یک نسخه بروز رسانی شده، به نام DSM-IV TR در سال 2000 چاپ شد که حاوی ویرایش‌های جزئی در توصیف اختلالات است.) کسانی که در حوزه سلامت روان کار می‌کنند از این راهنما برای درک بهتر نیازهای بالقوه بیمار و نیز برای ارزیابی و تشخیص بیماری استفاده می‌کنند. 
DSM-IV دارای پنج بُعد مختلف است. این رویکرد چند محوری به روان‌شناسان و روان‌پزشکان اجازه می‌دهد که ارزیابی جامع‌تری از سطح کارکرد بیمار به دست آورند زیرا بیماری‌های روانی غالباً بر روی حوزه‌های مختلف زندگی تاثیر می‌گذارند.

•  محور 1: نشانه‌های بالینی 
این محور به توصیف نشانه‌های بالینی که باعث اختلال و آسیب عمده می‌شوند می‌پردازد. اختلالات در رده‌های مختلف گروه‌بندی شده‌اند، شامل اختلالات سازگاری، اختلالات اضطراب و اختلالات نافذ مربوط به رشد.

•  محور 2: عقب‌ماندگی ذهنی و شخصیتی 
این محور به توصیف مشکلات بلندمدّتی که براثر اختلالات محور 1 پیش می‌آید می‌پردازد. اختلالات شخصیتی باعث مشکلات عمده در ارتباط بیمار با جهان پیرامون می‌گردد و شامل اختلالات شخصیت ضد اجتماعی واختلال شخصیت نمایشی می‌باشد. مشخصه عقب‌ماندگی ذهنی، اختلال و آسیب عقلانی و کمبود در سایر زمینه‌ها نظیر حفظ خود و مهارت‌های درون فردی است.

•  محور 3: شرایط پزشکی 
این محور شامل شرایط جسمی و پزشکی است که می‌توانند بر اختلالات محورهای 1 و 2 تاثیرگذارند یا آن‌ها را بدتر کنند. به عنوان مثال می‌توان از ایدز و ضایعه‌های مغزی نام برد.

•  محور 4: مشکلات محیطی و روانی-اجتماعی 
این محور به توصیف مشکلات محیطی و اجتماعی که می‌توانند بر اختلالات محورهای 1 و 2 تاثیر بگذارند، می‌پردازد. از جمله این مشکلات می‌توان به بیکاری، جابجایی، طلاق یا مرگ عزیزان اشاره کرد.

•  محور 5: ارزیابی کلّی کارکرد 
این محور به روان درمانگر اجازه می‌دهد تا سطح کلّی کارکرد بیمار را ارزیابی کند. روان درمانگر براساس این ارزیابی به درک بهتری نسبت به چگونگی کنش متقابل چهار محور دیگر و اثرات آن‌ها بر زندگی فرد دست می‌یابد. 
با وجودی که DSM-IV ابزار مهمی است امّا ذکر این نکته اهمیت دارد که تنها آن‌هایی که آموزش تخصصی دیده و دارای تجربه کافی باشند صلاحیت تشخیص و درمان بیماری‌های روانی را دارند.

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

"What Is the DSM-IV?", Kendra Van Wagner, 
http://psychology.about.com

 
مدیر سایت بازدید : 24 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

همه ما در برخی زمان‌ها به دلایل مختلف با مشکل خواب روبرو می‌شویم. نداشتن خواب کافی می‌تواند به افسردگی و سایر ناراحتی‌های عصبی بیانجامد. امّا جای نگرانی نیست! با انجام توصیه‌های ساده زیر می‌توانید بر مشکل خواب خود غلبه کنید.

1.  هر روز، حتی تعطیلات آخر هفته، سر یک ساعت به تختخواب بروید و سر یک ساعت از خواب برخیزید. 
ما انسان‌ها اسیر عادت هستیم و خواب نیز از آن مستثنی نیست. با رعایت مداوم ساعت خواب و ساعت برخاستن، بدن خود را عادت می‌دهیم که از الگوی منظمی برای خواب پیروی کند. این کار به نوبه خود به ساعت طبیعی بدن ما اجازه می‌دهد تا به خواب رفتن و در خواب ماندن ما کمک کند.

2.  اتاق خوابتان باید، ساکت، تاریک، خنک و راحت باشد. 
مطالعات نشان می‌دهند که محیط خنک، مساعدترین محیط برای خواب است. با حذف نور و صداهای اضافی، عواملی که می‌توانند موجب بیداری شما گردند را به حداقل برسانید. به علاوه، اتاق خواب باید مکان آرامش‌بخشی باشد، نه منبع استرس.

3. اتاق خواب برای خوابیدن است، نه برای تلویزیون تماشا کردن یا کار کردن. 
بعضی از ماها اتاق خوابمان را به صورت اتاق چند منظوره در می‌آوریم. تمام وسایل الکترونیکی باید از اتاق خواب بیرون برده شوند. تلویزیون، کامپیوتر، تلفن، سیستم‌های بازی و انواع این گونه وسایل، مانع و مخل خواب هستند. آن‌ها را به اتاق خوابتان راه ندهید و از آن‌ها در فاصله کوتاهی قبل از به رختخواب رفتن استفاده نکنید. حتی نور مختصری از زیر در می‌تواند مغز شما را به این فکر بیاندازد که هنگام بیدار شدن است.

4.  از مصرف کافئین، الکل و نیکوتین، 4 تا 6 ساعت قبل از خواب بپرهیزید. 
کافئین در بسیاری خوراکی‌ها مثل قهوه، چای، نوشابه و شکلات وجود دارد. کافئین یک مادّه محرک است و شما را بیدار نگاه می‌دارد. نیکوتین نیز خواب شما را دچار اختلال می‌سازد. و بر خلاف عقیده عموم، الکل هم در واقع خواب را بدتر می‌سازد. الکل ممکن است شما را خواب‌آلود کند امّا بین مراحل خواب فاصله می‌اندازد و باعث برهم زدن خواب می‌گردد.

5.  چرت نزنید. 
هر چه بیشتر بیدار بمانید، بیشتر می‌خواهید که به خواب بروید. با چرت زدن، این تمایل به خواب تشدید می‌شود امّا چرت زدن مانع از آن می‌شود که شما بتوانید بعداً به راحتی به خواب بروید. افراد بزرگسال باید یک خواب یکپارچه در شب داشته باشند و نیازی به چرت‌زدن اضافی ندارند. اگر علیرغم خواب کافی در شب، هنوز خواب آلودگی و تمایل به چرت‌زدن در روز وجود داشته باشد، ممکن است نشانه اختلال خواب باشد و به بررسی بیشتر نیاز داشته باشد.

6.  هر روز ورزش کنید امّا نه در فاصله 4 ساعت مانده به زمان خواب. 
فعال بودن و انرژی مصرف کردن روزانه، بهترین شیوه برای اطمینان از خواب خوب در شب است. امّا ورزش کردن در فاصله زمانی نزدیک به زمان خواب، باعث مشکلاتی در به خواب رفتن می‌گردد زیرا موتور بدن شما هنوز خاموش نشده است.

7.  15 دقیقه قبل از خواب به فعالیت‌های آرام و سبک مثل مطالعه بپردازید. 
همان طور که بچه‌ها را برای خواب آماده می‌کنیم، خود ما نیز به آداب و تشریفاتی قبل از به بستر رفتن نیاز داریم تا از نظر ذهنی برای خوابیدن آماده شویم. این آداب باید شامل فعالیت‌های آرام و سبک نظیر مطالعه، شنیدن موسیقی‌های آرامش‌بخش و یا حتی دوش گرفتن باشد.

8.  اگر خوابتان نمی‌برد، در رختخواب تقلا نکنید. 
معمولاً افرادی که در به خواب رفتن مشکل دارند، درون رختخواب به خود می‌پیچند و سعی می‌کنند به زور، خواب را به چشمانشان بیاورند. با تکرار این کار، در شب‌های متوالی، تختخواب در ذهن ما با اضطراب ناشی از ناتوانی در به خواب رفتن پیوند می‌خورد. اگر ظرف 15 دقیقه نتوانستید به خواب روید، از رختخواب بیرون آئید و به مکان آرام دیگری رفته و دراز بکشید تا هنگامی که احساس کنید برای خوابیدن آماده شده‌اید. سپس به رختخواب بازگردید و بخوابید.

9.  از خوردن و آشامیدن، چند ساعت قبل از رفتن به رختخواب بپرهیزید. 
تپش قلب، برگشت اسید معده و نیاز به چند بار برخاستن و ادرار کردن، همگی باعث از بین بردن یک خواب خوب می‌گردند. با نخوردن و نیاشامیدن، چند ساعت قبل از به رختخواب رفتن، می‌توانید از این مشکلات اجتناب کنید.

10.  برای خوابتان اولویت قایل شوید. 
وابتان را فدای فعالیت‌های دیگر نکنید. مهم‌ترین توصیه‌ای که می‌توان کرد این است که بدن شما به خواب نیاز دارد. ما غالباً هنگامی که فعالیت‌های روزانه بیش از حدّ مورد انتظار به طول می‌کشند از خوابمان می‌زنیم. به علاوه، فعالیت‌های دلپذیری مانند ملاقات دوستان، تماشای تلویزیون، کار با اینترنت، میهمانی رفتن و نظایر آن‌ها اگر جلویشان را نگیریم به راحتی و سرعت می‌توانند زمان خواب ما را بر هم بزنند. داشتن زمان‌بندی برای خواب و حفظ و مراعات آن، صرفنظر از آنچه در روز گذشته است، بسیار اهمیت دارد.

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

"Top 10 ways to Get a Better Night's Sleep Tonight", Brandon Peters, 
http://sleepdisorders.about.com

مقالات مرتبط

مراحل خواب 
نظریه‌های خواب 


مدیر سایت بازدید : 27 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

آیا صبح که همکارتان به اداره می‌آید، بلافاصله با دیدن او متوجه نمی‌شوید که امروز سرحال است یا نه؟ آیا هیچگونه شکی در ذهن‌تان نسبت به این مساله وجود دارد؟ ارتباطات غیرشفاهی، قوی‌ترین نوع ارتباطات است. ارتباطات غیرشفاهی، حتی بیشتر از صدا و کلمات، شما را به آنچه در ذهن فرد دیگری می‌گذرد رهنمون می‌سازد. بهترین ارتباط برقرارکنندگان کسانی هستند که از قدرت انتقال غیرشفاهی افکار و احساسات آگاهی دارند. 
محدوده ارتباطات غیرشفاهی از حالت‌های چهره تا زبان بدن را در بر می‌گیرد. حرکات سر و دست، علامت‌ها و استفاده از فضا نیز در ارتباطات غیرشفاهی اهمیت دارند. تفاوت‌های فرهنگی در زبان بدن، حالت‌های چهره، استفاده از فضا، و به ویژه حرکت‌های سر و دست بسیارند و به همین دلیل ممکن است مورد سوء تعبیر قرار گیرند. 
یکی از خنده‌دارترین (و البته غم‌انگیزترین) ارتباطات غیرشفاهی که تا کنون شاهد آن بوده‌ام در اداره آموزش یکی از دانشگاه‌های بزرگ اتفاق افتاد. یک دانشجوی خارجی سعی داشت مشکلش را با کارمند اداره آموزش که خانم سفیدپوست و نسبتاً مسنی بود در میان بگذارد. آن دانشجو برای تاکید حرف‌هایش به طور مرتب دستانش را تکان می‌داد. او سعی می‌کرد فاصله‌اش را با کارمند آموزش کم کند و در همان حال آن کارمند هم مرتباً عقب‌عقب می‌رفت تا فاصله‌اش را با او حفظ کند. هنگامی که مکالمه آن‌ها تمام شد، دانشجو آن کارمند را تا در خروجی ساختمان عقب برده بود و هنوز داشت با حرارت زیاد دستانش را تکان می‌داد! آن کارمند بعداً به من گفت که از آن دانشجو ترسیده بوده در حالی که آن دانشجو فقط می‌خواست بگوید که صورت حساب دریافتی از دانشگاه را پرداخت کرده است. 
مطالعه‌ای که در دانشگاه UCLA انجام شده نشان می‌دهد که تا 93 درصد اثربخشی ارتباطات، توسط ایما و اشاره‌های غبرشفاهی تعیین می‌گردد. مطالعه دیگری نشان داده است که در اجرای یک نمایش، 7٪ کلمات استفاده شده، 38٪ لحن صدا و 55٪ ارتباطات غیرشفاهی تاثیرگذار هستند. 
اگر می‌خواهید احساسات یا واکنش آنی خود نسبت به یک موضوع را پنهان نگاه دارید به رفتار غیرشفاهی خود توجه کافی بنمائید. شما ممکن است صدا و کلماتتان را تحت کنترل آورید امّا زبان بدن شما شامل حالت‌های چهره و حرکات اندام‌ها می‌تواند افکار و احساسات واقعی‌تان را بر ملا سازد. به ویژه برای افرادی که در خواندن یا درک ایما و اشاره‌های غیرشفاهی مهارت دارند، اغلب ما همانند یک کتاب باز می‌باشیم.
در زیر چند توصیه و راهنمایی برای بهبود درک شما از اطلاعات غیرشفاهی آورده شده است. صرفنظر از موقعیتی که در آن قرار دارید، مهارت در تفسیر و تعبیر ارتباطات غیرشفاهی بر توانایی شما در به اشتراک گذاشتن مفاهیم با افراد دیگر کمک می‌کند. تفسیر صحیح ارتباطات غیرشفاهی بر عمق توانایی شما در ارتباط برقرار کردن با دیگران می‌افزاید.

توصیه‌هایی برای درک ارتباطات غیرشفاهی

  • انسان‌ها به شیوه‌های گوناگونی ارتباط برقرار می‌کنند. به حالت‌های چهره، تلاقی نگاه، حرکات دست و پا، طرز ایستادن، حرکات بدن، طرز راه رفتن، لحن صدا و ... آن‌ها توجه کنید. اگر با چشمانتان گوش کنید، هر ایما و اشاره و حرکتی، چیزی را به شما منتقل می‌کند. خودتان را به نگاه کردن به ارتباطات غیرشفاهی عادت دهید. توانایی شما در خواندن و درک ارتباطات غیرشفاهی با تمرین افزایش خواهد یافت.
  • اگر کلام فرد یک چیز بگوید و ارتباطات غیرشفاهی او چیز دیگری، به ارتباطات غیرشفاهی گوش کنید زیرا غالباً صحیح‌ترند.
  • داوطلبان کار را براساس ارتباطات غیرشفاهی آن‌ها ارزیابی کنید. مثلاً طرز نشستن متقاضی کار در اتاق انتظار می‌تواند اطلاعات زیادی در اختیار ما قرار دهد. ارتباطات غیرشفاهی در خلال مصاحبه باید مهارت‌ها و نقاط قوت و ضعف داوطلب را برای ما روشن سازد.
  • در موقعیت‌هایی که به دنبال کشف واقعیت و استدلال‌های قابل قبول هستید، ارتباطات غیرشفاهی را مورد بررسی قرار دهید. ارتباطات غیرشفاهی خیلی بیشتر از کلمات گفته شده توسط فرد می‌توانند آشکار کننده واقعیت باشند.
  • به هنگام سخنرانی در جلوی جمع، ایما و اشاره‌های غیرشفاهی می‌تواند اطلاعاتی از این قبیل را در اختیارتان قرار دهد:
    • صحبت‌تان زیاد طول کشیده است
    • یک نفر دیگر می‌خواهد صحبت کند
    • حالت شنوندگان و واکنش آن‌ها به حرف‌های شما

 

درک ارتباطات غیرشفاهی به مرور زمان و با تمرین بهبود می‌یابد. نخستین گام، تشخیص قدرت ارتباطات غیرشفاهی است. مطمئناً همه شما تا کنون این احساس قلبی را تجربه کرده‌اید که حرفی که یک نفر به شما می‌زند صحت ندارد. به قلب خود گوش فرا دهید. درک ارتباطات غیرشفاهی، علاوه بر تجربیات زندگی، آموزش و باورها، به نوعی شمّ درونی نیاز دارد.

 

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

"Listen With Your Eyes", Susan M. Heathfield,
http://humanresources.about.com

مقالات مرتبط

راهنمای ارتباطات غیرشفاهی 
چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم؟ 

مدیر سایت بازدید : 26 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

با وجودی که افراد مختلف به دلیل ترجیحات شخصی و تجربیات متفاوت ممکن است واکنش‌های متفاوتی به رنگ‌ها نشان دهند امّا مطالعات نشان داده‌اند که رنگ‌ها برای اکثریت افراد معانی خاصی را تداعی می‌کنند.

  • سیاه- قوی، قدرتمند، مقتدر، مسلَط، تهدیدآمیز، شوم، افسردگی ‌آور
  • آبی- آرامش‌بخش، ملایم
  • خاکستری- ضعیف، افسردگی‌آور، ملال‌آور
  • سبز- نیروبخش، شادی‌آور، خوشایند، آرام، طبیعی، آرامش‌بخش
  • نارنجی- نگران‌کننده، برانگیزنده، هیجان‌آور
  • قرمز- برانگیزنده، هیجان‌آور، پرخاشگر، مسلََط، پویا، شهوانی، خطرناک
  • سفید- ضعیف، منفعل، خالص
  • زرد- شادی‌آفرین، برانگیزنده
پژوهش‌ها نشان می‌دهد که موقعیت‌ها و واکنش‌های روان‌شناسی زیر از رنگ‌ها تاثیر می‌پذیرند.

استرس و تحریک‌پذیری 
رنگ‌های آبی، سبز و آبی متمایل به سبز می‌تواند باعث کاهش استرس و تحریک‌پذیری شود زیرا رنگ‌های ملایم باعث آرمش (ریلکس شدن) می‌شوند (آدون و شولتز، 2009). مطالعات پژوهشی متعدد نشان داده‌اند که مشتریان در محیط‌های فروشگاهی آبی و سبز احساس آسایش بیشتری می‌کنند و در نتیجه تمایل به ماندن طولانی‌تر و خرج‌کردن بیشتر دارند (ون‌هاگن و دیگران، 2008). آبی روشن تا متوسط و آبی متمایل به سبز به ویژه باعث آرامش می‌شود (آیزمن، 2003).
با وجود این، اگر از رنگ‌های ملایم برای آرمش استفاده می‌کنید توجه داشته باشید که با وجودی که رنگ سبز طبیعی معمولاً باعث برانگیختن هیجانات مثبت می‌شود، مردم معمولاً به رنگ زرد متمایل به سبز واکنش منفی نشان می‌دهند (کایا و اپس، 2004). 
بسیاری از مردم عقیده دارند که رنگ صورتی، رنگی آرامش‌بخش است امّا شواهد چنین چیزی را نشان نمی‌دهند. با وجودی که مطالعات انجام شده در سال 1979 نشان داد که زندانیان سیاتل که رنگ سلّول‌هایشان صورتی روشن بود رفتار پرخاشگرانه کمتری داشتند، امّا چند سال بعد، مطالعه مشابهی چنین نتیجه‌ای را نشان نداد. هر چند هنوز هم بسیاری از زندان‌ها در آمریکای شمالی از این رنگ برای سلّول‌هایشان استفاده می‌کنند (کوالک، 2005). تمرکز و بهره‌وری 
شواهد نشان می‌دهد که رنگ آبی به خاطر تاثیر آرام‌بخشش می‌تواند برای بهبود تمرکز مفید باشد، در حالی که رنگ قرمز می‌تواند باعث اختلال در تمرکز، تصمیم‌گیری و حل مسأله شود (ودوارکا، 1999). به ویژه، اعتقاد بر این است که رنگ آبی تیره می‌تواند به حفظ تمرکز کمک کند و به این خاطر برای مدیتیشن مناسب است (آیزمن، 2003). با وجود این، برای بعضی افراد، محیط‌های آبی یا سبز ممکن است بیش از حدّ آرامش بخش باشد و در نتیجه باعث کاهش بهره‌وری گردد (کوالک، 2005). 
در میان رنگ‌هایی که باعث اختلال در تمرکز و بهره‌وری می‌گردند، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که اتاق‌های کار سفید رنگ باعث بهره‌وری کاری کمتری نسبت به سایر رنگ‌ها می‌شوند (کوالک، 2005) و بسیاری از افراد (به ویژه مردان)، محیط‌های خاکستری رنگ را استرس‌زا و ملال‌آور می‌یابند (خاو، 2007) به علاوه انجام وظایف کاری در محیط‌های قرمز رنگ می‌تواند باعث افزایش اضطراب و استرس گردد (ون‌هاگن و دیگران، 2008). 
جالب است بدانید که رنگ زرد که غالباً برای مداد، کاغذ یادداشت و برجسته کردن متن مورد استفاده قرار می‌گیرد باعث افزایش نرخ خطا در رونویسی می‌شود و ممکن است در تمرکز یا درک اختلال ایجاد کند (ودوارکا، 1999).

رنگ و هراس از مکان‌های بسته 
شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد رنگ می‌تواند باعث تحریک هراس از مکان‌های بسته شود. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که آبی یا سبز کردن دیوارهای اتاق، درک وسعت مکان را افزایش می‌دهد، در حالی که رنگ‌های قرمز، نارنجی و زرد اثر عکس دارند (کایا، اپس، 2004).

خلاقیت و رنگ 
برخی عقیده دارند که رنگ علاوه بر این که می‌تواند احساس آرامش را برانگیزد، همچنین می‌تواند برانگیزنده احساس خلاقیت و الهام‌بخشی گردد. 
پژوهش‌ها نشان می‌دهند که رنگ ارغوانی که برخی عقیده دارند مرتبط با یکی از چاکراهاست (دانش شهودی، معنویت و خودآگاهی بیشتر)، می‌تواند باعث افزایش خلاقیت گردد (آیزمن، 2003).

رنگ و خستگی 
رنگ‌های قرمز، نارنجی و صورتی تند می‌تواند باعث تحریک آزادشدن آدرنالین و درنتیجه، افزایش انرژی و احتمالاً محرک‌های جنسی گردد. پژوهش‌ها همچنین نشان داده‌اند که رنگ قرمز، به ویژه می‌تواند تنش و هیجان عضلانی و در بعضی موارد خشونت را افزایش دهد. (آدون و شولتز، 2009 و ودوارکا، 1999).

رنگ و کنترل وزن 
به دلیل آن که رنگ نارنجی محرک اشتهاست، غالباً از این رنگ به وفور در رستوران‌های غذاهای فوری استفاده می‌شود. (رنگ‌های قرمز و زرد هم می‌توانند این اثر را داشته باشند). بنابراین، اگر در صدد کاهش وزن خود هستید نباید رنگ وسایل غذاخوری خود را نارنجی یا سایر رنگ‌های گرم انتخاب کنید. با وجودی که عقیده عمومی بر این است که رنگ آبی باعث از بین بردن اشتها می‌شود امّا شاهدی برای این ادّعا وجود ندارد (آیزمن، 2003).

رنگ و اندوه 
پوشیدن لباس‌هایی به رنگ قوی مانند سیاه می‌تواند بر اثرگذاری فرد بیفزاید و به او احساس جرأت بیشتری بدهد (آیزمن، 2003). 
مطالعات متعدد، اثرات نشاط‌بخش رنگ‌های روشن و زنده را نشان داده‌اند (کایا و اپس، 2004). به ویژه رنگ زرد توسط بسیاری به عنوان نماد خوش‌بینی و شادی‌آفرینی تلقی می‌شود، حتی بیشتر از رنگ‌هایی مثل قرمز و آبی که مردم معمولاً واکنش مثبتی نسبت به آن‌ها دارند (آدون و شولتز، 2009).

محدودیت‌های پژوهش‌های راجع به رنگ 
بسیاری از مطالعات اولیه راجع به رنگ، تأثیرات درجات مختلف یک رنگ، نتایج قرار گرفتن در معرض یک رنگ برای مدتی طولانی، و تأثیر ترجیحات و تجربیات شخصی را نادیده گرفته‌اند. برای مثال، رنگ قرمز ممکن است در یک محیط، شادی آفرین و در محیطی دیگر، ناراحت کننده باشد. 
همچنین، تعدادی از پژوهشگران به تفاوت‌های تأثیر رنگ در افراد بر حسب فرهنگ، سن و جنسیت آن‌ها پی برده‌اند. برای مثال، مردها بیشتر از زن‌ها از رنگ‌های روشن خوششان می‌آید، در حالی که زنان غالباً بیشتر رنگ‌های ملایم و نرم را می‌پسندند (خاو، 2007). بدین دلیل، روان‌شناسی رنگ‌ها به هیچ عنوان یک علم دقیق نیست. 
فراموش نکنید که استفاده از رنگ به تنهایی برای وضعیت‌های جدّی مثل افسردگی توصیه نمی‌شود و افرادی که ملاحظات سلامت جسمی و روانی دارند باید حتماً با یک متخصص مشورت کنند.

 

ترجمه: کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

"What is Colour Therapy?", Jennifer Copley,Nov. 18, 2009.
http://psychology.suite101.com/article.cfm

مقالات مرتبط

روان‌شناسی رنگ‌ها 

 

مدیر سایت بازدید : 32 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)
يگموند فرويد يکي از معروف‌ترين افراد در تاريخ روان‌شناسي است. با وجود که بسياري از ايده‌ها و نظريه‌هاي او مورد قبول اکثريت روان‌شناسان امروزي نيست، امّا نقش عمده او در توسعه روان‌شناسي انکارناپذير است. در زير، ده واقعيت جالب و روشنگر درباره زندگي او آورده شده است:

 1- زيگموند فرويد بزرگ‌ترين فرزند در بين هشت فرزند خانواده بود
 فرويد در 6 مِي 1856 به دنيا آمد. پدرش ژوزف 41 ساله بود و به تجارت پارچه پشمي مي‌پرداخت. او در آن زمان دو فرزند از ازدواج قبليش داشت. مادر فرويد، آماليا نام داشت و بيست سال کوچک‌تر از شوهرش بود. ورشکستگي تجاري پدر فرويد باعث شد که خانواده آن‌ها از فرايبورگ به وين نقل مکان کنند.
 فرويد هفت خواهر و برادر تني داشت. او غالباً خود را به عنوان عزيز دردانه مادرش توصيف کرده است. خود فرويد گفته که «من دريافته‌ام که کساني که مي‌دانند مادرشان آن‌ها را به خواهر و برادرهايشان ترجيح مي‌دهد، آدم‌هايي مي‌شوند با اتکاء به نفس فوق‌العاده و خوش‌بيني راسخ و تزلزل ناپذير که همين خصوصيات غالباً باعث موفقيت آن‌ها مي‌گردد.»

 2- زيگموند فرويد بنيان‌گذار روانکاوي بود
 معمولاً اين گونه نيست که ايجاد يک مکتب فکري را بتوان به تنها يک فرد نسبت داد. امّا در مورد فرويد، نظريه‌هاي او به عنوان پايه‌هاي يک مکتب روان‌شناسي قرار گرفته است که به سرعت در خلال سال‌هاي اوليه دانش ذهن و رفتار، به عنوان نيروي غالب درآمد. انتشار کتاب «تعبير خواب» او در سال 1899، مقدمات اوليه براي ايده‌ها و نظريه‌هايي را بنا نهاد که باعث شکل‌گيري روانکاوي شد. در سال 1902، فرويد در خانه‌اش در وين، ميزبان يک سري جلسات بحث هفتگي بود. اين جلسات غيررسمي نهايتاً تبديل به انجمن روانکاوي وين گرديد.

 3- فرويد در ابتدا طرفدار مصرف کوکائين بود
 پيش از آن که تأثيرات آسيب‌رسان و مضر کوکائين شناخته شود، اين ماده مخدّر به عنوان مسکّن و سرخوشي‌آور مورد مصرف قرار مي‌گرفت. حتي در محصولاتي نظير نوشابه‌هاي گازدار و قرص‌هاي گلودرد به کار مي‌رفت. فرويد به تأثيرات بالقوه ضدافسردگي کوکائين علاقه‌مند شد و خود در ابتدا به منظورهاي مختلف طرفدار مصرف آن بود. پس از شناخته شدن تأثيرات مضر و جنبه‌هاي اعتيادي کوکائين، شهرت پزشکي فرويد تا حدودي خدشه‌دار گرديد. 

4- زيگموند فرويد پايه‌گذار «گفتگو درماني» بود با وجودي که بسياري از نظريه‌هاي فرويد مورد انتقاد يا عدم پذيرش روان درمانگران امروزي قرار گرفته است، امّا بسياري از آن‌ها هنوز از روش‌هاي روانکاوي فرويد تا حدّي استفاده مي‌کنند. گفتگو درماني به صورت بخش مهمي از بسياري تکنيک‌هاي مختلف روان‌درماني در آمده است. با استفاده از گفتگو درماني، روان درمانگر در جستجوي الگوها يا رويدادهاي مهمي که ممکن است نقشي در مشکلات فعلي بيمار داشته باشند، برمي‌آيد. روانکاوان عقيده دارند که رويدادهاي دوران بچگي و احساسات، افکار و انگيزه‌هاي ناهشيار (ناخودآگاه) در بيماري‌هاي ذهني و رفتارهاي ناسازگارانه نقش دارند.

 5- آنا، دختر فرويد، نيز روان‌شناس معروف و تاثيرگذاري بود
 آنا فرويد فعاليت حرفه‌اي خود را تحت تأثير نظريه‌هاي پدرش آغاز کرد. امّا در سايه پدرش باقي نماند و نقش مهمي از خود در روان‌شناسي باقي گذاشت. او روانکاوي کودکان را بنيان گذاشت و سازوکارهاي دفاعي «خود» (ego) را تلخيص و دسته‌بندي کرد. (1936) 

6- فرويد براي آن که با زن مورد علاقه‌اش ازدواج کند پزشک شد هنگامي که فرويد 26 سال داشت، عاشق دختري 21 ساله به نام مارتا برنيز شد. او در آن زمان دانشجوي فقيري بود که هنوز با پدر و مادرش زندگي مي‌کرد و درآمدي که از يک کار آزمايشگاهي داشت، تکافوي مخارج خانواده‌اش را نمي‌کرد.

 شش ماه پس از آن که آن دو با هم ملاقات کردند، فرويد کار آزمايشگاهي را رها کرد و به حرفه پزشکي روي آورد. او سه سال در بيمارستان عمومي وين آموزش ديد و در اين دوران، به سختي مي‌توانست نامزدش را که اکنون به آلمان نقل مکان کرده بود ببيند. پس از چهار سال انتظار، فرويد و مارتا در 14 سپتامبر 1886 ازدواج کردند. آن‌ها صاحب شش فرزند شدند.

 7- اين گفته مشهور منتسب به فرويد که «گاهي اوقات سيگار، فقط سيگار است» احتمالاً از او نيست با وجودي که اين گفته بسيار از قول فرويد نقل گرديده و معروف گشته است، امّا شاهدي وجود ندارد که از او باشد. فرويد در تمام دوران زندگيش سيگار برگ مي‌کشيد، گاهي تا بيست سيگار برگ در روز. آنطور که معروف گشته، روزي فردي از فرويد مي‌پرسد سيگار برگي که غالباً در دست اوست نماد چيست؟ و فرويد پاسخ مي‌دهد: گاهي اوقات سيگار، فقط سيگار است. اين پاسخ بدين صورت تعبير گشته که حتي اين روانکاو معروف نيز عقيده داشته است که هر چيز داراي معني نمادين و نهفته نيست. در واقع، اين گفته به احتمال زياد از سوي يک روزنامه‌نگار ابداع گشته و بعدها به اشتباه به صورت نقل قولي از فرويد معروف شده است.

 8- زيگموند فرويد در طول عمرش فقط يکبار به آمريکا رفت
 در سال 1909، استنلي هال، روان‌شناس آمريکايي، از فرويد براي ايراد سخنراني درباره روانکاوي در دانشگاه کلارک دعوت به عمل آورد. با وجودي که او ابتدا از پذيرش اين دعوت سرباز زد امّا سرانجام با اصرار هال آن را پذيرفت. فرويد با همکارانش کارل يونگ و ساندور فرنزي به آمريکا سفر کرد.
 پس از ملاقات با بريل و ارنست جونز، چند روز را به گشت و گذار در نيويورک پرداختند و سپس فرويد پنج سخنراني درباره تاريخچه و پيشرفت روانکاوي در دانشگاه کلارک ايراد کرد. فرويد سخنرانيش در دانشگاه کلارک را چنين توصيف کرده است: «هنگامي که پشت ميکروفون قرار گرفتم، انگار يکي از روياهايم به واقعيت پيوسته بود. روانکاوي ديگر محصول توهّم و تخيل نبود، بخش باارزشي از واقعيت شده بود.»

9- زيگموند فرويد توسط نازي‌ها مجبور به ترک وين شد کتاب‌هاي او به همراه کتاب‌هاي متفکران معروف ديگر سوزانده شد. فرويد درباره اين اتفاق به يکي از دوستانش گفته است «چه پيشرفت بزرگي کرده‌ايم. اگر من در قرون وسطي بودم خودم را مي‌سوزاندند و حالا به سوزاندن کتاب‌هايم قانع هستند.» فرويد و دخترش آنا هر دو توسط گشتاپو مورد بازجويي قرار گرفتند تا آن که يکي از دوستان فرويد به نام ماري بوناپارت توانست آن‌ها را به انگلستان فراري دهد. بوناپارت همچنين سعي کرد که چهار خواهر کوچک‌تر فرويد را نجات دهد امّا موفق به اين کار نشد. آن چهار زن همگي بعداً در اردوگاه‌هاي کار اجباري نازي‌ها درگذشتند.

 10- زيگموند فرويد براي درمان سرطان دهانش بيش از 30 بار تحت عمل جراحي قرار گرفت
 فرويد در تمام دوران زندگيش سيگار برگ مي‌کشيد. در سال 1939، پس از آن که مشخص شد سرطان او ديگر غيرقابل عمل است، از پزشکش خواست که به او در اقدام به خودکشي کمک کند.
 پزشک سه بار جداگانه به او مرفين تزريق کرد و فرويد در 23 سپتامبر 1939 درگذشت.

ترجمه: کلينيک الکترونيکي روان‌يار

 منبع
 

"10 Facts About Sigmund Freud", Kendra Cherry, 
http://psychology.about.com

مقالات مرتبط

 ده روان‌شناس برتر جهان
زندگي‌نامه روان‌شناسان برتر جهان

مدیر سایت بازدید : 30 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (1)

هر انساني شخصيت خاص خودش را دارد. در واقع, اين شخصيت ماست که ما را بدين گونه که هستيم در آورده است. شخصيت ما تقريباً بر تمام جنبه‌هاي زندگي ما اثر گذارست, از انتخاب هايي که براي زندگيمان مي کنيم تا چگونگي تعامل با افراد خانواده و انتخاب دوست و همسر. امَا چه عواملي بر شخصيت ما تأثيرگذارند؟ آيا مي‌توانيم شخصيت مان را تغيير دهيم يا آن که ويژگي‌هاي کلّي شخصيتي در طول زندگي ثابت باقي مي‌مانند؟
 در زير، يافته‌هاي پژوهشگران را در قالب 10 واقعيت جالب درباره شخصيت مي‌خوانيد.
  ترتيب تولّد مي‌تواند بر روي شخصيت اثرگذار باشد
 شما احتمالاً شنيده‌ايد که مي‌گويند بچه اول معمولاً رياست‌طلب يا مسئوليت‌پذير مي‌شود در حالي که بچه آخر فاقد حس مسئوليت و دمدمي‌مزاج است. آيا اين تصاوير کليشه‌اي و قالبي درست هستند؟
 ده‌ها سال است که کتاب‌هاي عاميانه روان‌شناسي به موضوع تاثيرات ترتيب تولّد بر روي شخصيت فرد مي‌پردازند امّا تا همين اواخر شواهد محکمي براي اين گفته‌ها وجود نداشت. چند مطالعه تجربي که اخيراً صورت گرفته نشان داده‌اند که چيزهايي از قبيل ترتيب تولد و اندازه خانواده، در واقع مي‌توانند بر روي شخصيت اثر گذار باشند. حتي در يک مطالعه نشان داده شده که ترتيب تولّد مي‌تواند بر روي انتخاب دوست و شريک عاطفي نيز اثر بگذارد. کساني که بچه اول خانواده هستند تمايل بيشتري براي ارتباط برقرار کردن با کساني که آن‌ها نيز بچه اول هستند نشان داده‌اند و اين وضعيت براي بچه‌هاي وسط و بچه‌هاي آخر نيز صادق بوده است.
 شخصيت تقريباً در طول زندگي پايدار و ثابت است
 براساس مطالعات طولاني و مفصّلي که بر روي شخصيت صورت گرفته است، اغلب بخش‌هاي اصلي و مرکزي شخصيت در طول زندگي پايدار و ثابت مي‌ماند. سه جنبه‌اي که با افزايش سن ما تغيير مي‌کنند عبارتند از سطح اضطراب، رفتار دوستانه و اشتياق به کسب تجربه‌هاي جديد.
 براساس يافته‌هاي پل کاستا جونيور، پژوهشگر حوزه شخصيت، شاهدي وجود ندارد که شخصيت کلّي ما با افزايش سن تغيير مي‌کند. به گفته وي «چيزي که در طول زندگي تغيير مي‌کند نقش و اولويت‌هاي ماست. مردم ممکن است فکر کنند که شخصيت‌شان با افزايش سن تغيير يافته است امّا اين عادت‌ها، توان جسمي، وضعيت سلامتي، مسئوليت‌ها و شرايط آن‌هاست که تغيير کرده نه شخصيت پايه آن‌ها.» 
 ويژگي‌هاي شخصيتي با برخي بيماري‌ها ارتباط دارند
 در گذشته، تعدادي از ويژگي‌هاي مختلف شخصيتي در برخي بيماري‌هاي خاص، دخيل در نظر گرفته مي‌شد. براي نمونه، کينه‌ورزي و پرخاشگري غالبا با بيماري قلبي مرتبط در نظر گرفته مي‌شدند. اشکال کار در اينجا بود که با وجودي که برخي مطالعات چنين ارتباطي را نشان مي‌داد امّا برخي مطالعات ديگر گاهي اوقات نشانگر چنين ارتباطي نبود.
 اخيراً پژوهشگران از يک روش آماري به نام فراتحليل (meta-analysis) براي ارزيابي مجدّد پژوهش‌هاي قبلي در مورد ارتباط بين شخصيت و بيماري استفاده کرده‌اند. براين اساس، ارتباط بين ويژگي‌هاي شخصيت روان رنجور (نوروتيک) با پنج بيماري سردرد، آسم، التهاب مفاصل (آرتريت)، زخم دستگاه گوارش و بيماري قلبي کشف شد. اين ارتباط پيش از اين مشخص نشده بود.
 براساس يک مطالعه ديگر، کمرويي ممکن است با طول عمر کوتاه‌تر ارتباط داشته باشد.
  حيوانات داراي شخصيت‌هاي متفاوتي هستند
 آيا هرگز به اين فکر کرده‌ايد که حيوان مورد علاقه شما داراي شخصيتي است که آن را به کلي يگانه و منحصر به فرد مي‌سازد؟ پژوهشگراني که بر روي حيوانات پژوهش مي‌کنند دريافته‌اند که تمام حيوانات (از عنکبوت گرفته تا پرندگان تا فيل‌ها) داراي شخصيت خاص خود، به همراه ترجيحات، رفتارها و خصلت‌هايي هستند که در طول زندگيشان پايدار باقي مي‌ماند.
 با وجودي که انتقادات چندي بر اين گونه پژوهش‌ها وجود دارد و آن‌ها را نوعي انسان‌انگاري يا نسبت دادن ويژگي‌هاي انسان به حيوانات مي‌دانند امّا پژوهشگران شخصيت حيوانات توانسته‌اند الگوهاي رفتاري سازگار و يکنواختي را شناسايي کنند که به طور تجربي قابل اندازه‌گيري و آزمايش مي‌باشند.
 پژوهش‌هاي جديد مي‌گويد که پنج ويژگي اصلي و پايه‌اي شخصيتي وجود دارد
 در گذشته، پژوهشگران بر سر اين که چند ويژگي اصلي شخصيتي وجود دارد اختلاف نظر داشتند. پژوهشگران اوليه نظير آلپورت 4000 ويژگي شخصيتي متفاوت را پيشنهاد مي‌کردند، در حالي که پژوهشگران ديگري نظير ريموند کاتل معتقد بودند که اين تعداد برابر 16 است. امروزه، بسياري از پژوهشگران شخصيت از «نظريه پنج عاملي شخصيت» پشتيباني مي‌کنند.
 اين نظريه، پنج بعد شخصيتي مختلف که تشکيل دهنده شخصيت انسان هستند را چنين توصيف مي‌کنند:
 1- برون‌گرايي 
2- خوشايندي (مقبوليت)
3- وظيفه‌شناسي (وجدان)
4- تهييج‌پذيري 
5- آزاد انديشي 
 شخصيت بر اولويت‌هاي شخصي تأثيرگذار است
ممکن است از شنيدن اين که شخصيت شما مي‌تواند تأثير کاملي بر اولويت‌هاي شخصي شما داشته باشد، زياد تعجب نکنيد امّا حتماً از فهميدن اين که ميزان اين تأثير چقدر گسترده است، شگفت‌زده خواهيد شد. شخصيت منحصر به فرد و يگانه شما، از انتخاب دوست گرفته تا علاقه‌مندي به يک نوع موسيقي خاص، تقريباً بر هر انتخابي که در زندگي روزمره‌تان مي‌کنيد تأثيرگذار است.
 براي مثال، با وجودي که شما ممکن است به خود بباليد که قبل از پشتيباني از هر نامزدي در انتخابات، تمام جنبه‌هاي مختلف را به دقت در نظر مي‌گيريد، امّا پژوهش‌ها نشان مي‌دهد که شخصيت شما نقش مهمي در اولويت‌هاي سياسي دارد. براساس مطالعه‌اي که توسط پژوهشگران دانشگاه تورنتو صورت گرفته است، افرادي که خود را محافظه‌کار مي‌دانند از نظر يکي از ويژگي‌هاي شخصيتي به نام «نظم و ترتيب» از ديگران بالاترند، در حالي که کساني که خود را ليبرال مي‌دانند از نظر احساس يگانگي و همدلي بالاتر از ديگران قرار دارند.
 پژوهشگران معتقدند که اين نيازهاي شخصيتي نهفته براي حفظ نظم و ترتيب يا بيان همدلي، مي‌تواند تأثيري قوي بر اولويت‌هاي سياسي فرد داشته باشد.
 مردم مي‌توانند براساس شرح حال (پروفايل) شما در فيس‌بوک، شخصيت‌تان را به طور دقيق مورد قضاوت قرار دهند 
هنگامي که به هويت برخط (آن‌لاين) افراد فکر مي‌کنيد، ممکن است تصوّر کنيد که اغلب مردم سعي مي‌کنند که گونه ايده‌آلي از خودِ واقعي‌شان را نشان دهند. واقعيت اين است که در دنياي برخط، افراد اطلاعاتي که مي‌خواهند منتشر سازند را با دقت و وسواس بيشتري از حالت عادي انتخاب و گزينش مي‌کنند. مثلاً شما بهترين و جذاب‌ترين عکس خودتان را براي ارسال انتخاب مي‌کنيد و يا مي‌توانيد هرگونه اظهارنظري را قبل از اعلام، ويرايش کنيد و مورد تجديد نظر قرار دهيد. با کمال تعجّب، يک مطالعه نشان مي‌دهد که شرح‌حال‌هاي فيس‌بوک ابزار خيلي خوبي براي انتقال دادن شخصيت «واقعي» شما هستند.
 در اين مطالعه، پژوهشگران پرونده 236 دانشجوي آمريکايي را مورد بررسي قرار دادند. شرکت‌کنندگان همچنين پرسشنامه‌اي را که براي ارزيابي ويژگي‌هاي شخصيتي شامل برون‌گرايي، خوشايندي، وظيفه‌شناسي، تهييج‌پذيري و آزادانديشي طراحي شده بود تکميل کردند. سپس پژوهشگران، شخصيت شرکت‌کنندگان را براساس شرح‌حال برخط‌شان مورد ارزيابي قرار دادند و نتايج آن را با نتايجي که از پرسشنامه‌ها به دست آمده بود مقايسه کردند. پژوهشگران دريافتند که شخصيت افراد براساس شرح‌حال فيس‌بوک‌شان به طور دقيق قابل شناسايي بوده است. 
عوامل متعددي مي‌توانند در اختلالات شخصيت نقش داشته باشند
 تخمين زده مي‌شود که 10 تا 15 درصد افراد بالغ در آمريکا، نشانه‌هايي از حداقل يکي از اختلالات شخصيت را تجربه کرده باشند. پژوهشگران تعدادي از عواملي را که مي‌توانند در بروز اختلالات مختلف شخصيت، نظير اختلال روان‌رنجوري وسواسي و اختلال شخصيت مرزي نقش داشته باشند، شناسايي کرده‌اند.
 اين عوامل عبارتند از:
 • عوامل ژنتيکي
 • رابطه با همتايان
 • حساسيت بال
ا • خشونت کلامي
 • آسيب‌هاي دوران کودکي
 ويژگي‌هاي اصلي شخصيت نادرند
 گوردون آلپورت، روان‌شناس، «ويژگي‌هاي اصلي شخصيت» را ويژگي‌هايي توصيف کرده است که بر زندگي فرد سلطه دارند به حدّي که آن فرد غالباً با آن ويژگي شناخته مي‌شود. البته اين ويژگي‌ها نادرند. در بسياري موارد، افراد آنقدر به خاطر آن ويژگي معروف مي‌شوند که اسم واقعيشان مترادف آن نوع شخصيت مي‌شود. براي نمونه، منشاء اين اصطلاحات را در نظر بگيريد: فرويدي، ماکياولي، دون‌ژوان و ....
 امّا در مورد اغلب قريب به اتفاق مردم، شخصيت تشکيل شده است از ترکيبي از ويژگي‌هاي اصلي و ويژگي‌هاي ثانويه. ويژگي‌هاي اصلي آن‌هايي هستند که پايه‌هاي اصلي شخصيت را مي‌سازند، در حالي که ويژگي‌هاي ثانويه به اولويت‌ها، نگرش‌ها و رفتارهاي وضعيتي ارتباط دارند.
 حيوان خانگي شما مي‌تواند اطلاعاتي از شخصيت شما را آشکار سازد
 آيا خودتان را بيشتر طرفدار سگ مي‌دانيد يا گربه؟ براساس يک مطالعه، پاسخ شما به اين پرسش مي‌تواند اطلاعات مهمي درباره شخصيت شما را آشکار سازد.
 در مطالعه‌اي که بر روي 4500 نفر صورت گرفته است، پژوهشگران از شرکت‌کنندگان پرسيده‌اند که خود را بيشتر دوستدار سگ مي‌دانند يا گربه. اين افراد همچنين پرسشنامه‌اي را تکميل کرده‌اند که به منظور ارزيابي و اندازه‌گيري ويژگي‌هاي اصلي شخصيت نظير برون‌گرايي، خوشايندي، وظيفه‌شناسي، تهييج‌پذيري و آزاد انديشي طراحي شده بود.
 پژوهشگران دريافتند که کساني که خود را دوستدار سگ معرفي کرده‌اند، بيشتر برون‌گرا و علاقه‌مند به خوشحال کردن ديگران هستند، در حالي که کساني که خود را دوستدار گربه توصيف کرده‌اند، بيشتر درون‌گرا و محتاط مي‌باشند.
 به گفته سام گوسلينگ، روان‌شناس دانشگاه تگزاس، اين نتايج مي‌تواند تأثير مهمي در حوزه «حيوان درماني» داشته باشد. درمانگر پس از مشخص ساختن ويژگي‌هاي شخصيتي بيمار مي‌تواند نگهداري حيواناتي که بيشتر با شخصيت او تطبيق دارند را توصيه نمايد

ترجمه::: کلينيک الکترونيکي روان‌يار

 منبع
 

10 Fascinating Facts About Personality, Kendra Cherry 
http://psychology.about.com

مدیر سایت بازدید : 26 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

آیا کسانی را می‌شناسید که همیشه به نظر می‌رسد آرامش دارند، کسانی که قادرند حتی سخت‌ترین شرایط اجتماعی را با متانت تحمل کنند و کسانی که همیشه باعث می‌شوند که دیگران نیز احساس راحتی کنند؟ به احتمال زیاد این‌گونه افراد دارای ویژگی‌ای هستند که روان‌شناسان به آن هوش هیجانی می‌گویند.
 هوش هیجانی مستلزم توانایی درک و مدیریت هیجانات (احساسات) است. خبرگان متفق‌القولند که این نوع هوش، نقش مهمی در موفقیت فرد بازی می‌کند و برخی گفته‌اند که هوش هیجانی حتی از ضریب هوشی (IQ) نیز اهمیت بیشتری دارد. به هر حال، پژوهش‌ها نشان داده‌اند که هوش هیجانی با بسیاری چیزها، از قابلیت تصمیم‌گیری گرفته تا موفقیت تحصیلی، ارتباط دارد.
 برای داشتن هوش هیجانی چه باید کرد؟ دانیل گولمن، روان‌شناس و نویسندۀ بسیار موفق، عقیده دارد که پنج مؤلفه برای هوش هیجانی اهمیت اساسی دارند. حال با هم به این پنج عامل نگاهی می‌اندازیم تا ببینیم چه کارهایی می‌توانیم بکنیم تا مهارتمان را در هر یک از این حوزه‌ها بهبود بخشیم.

 1- خودآگاهی
 خودآگاهی، یا قابلیت تشخیص و درک هیجانات خود، بخش مهمی از هوش هیجانی است. البته مهم‌تر از این که فقط هیجانات خود را تشخیص دهیم، آگاهی از تأثیر اعمال، حالات و هیجانات خود بر روی دیگران است. 
برای خودآگاه بودن، باید بتوانید هیجانات خود را پایش کنید، واکنش‌های متفاوت هیجانی را تشخیص دهید و سپس هر هیجان خاص را به درستی شناسایی کنید، افراد خودآگاه همچنین می‌توانند روابط بین چیزهایی که حس می‌کنند و چگونگی رفتارشان را تشخیص دهند. این افراد همچنین قادر به تشخیص نقاط قوت و محدودیت‌های خود هستند و در مقابل اطلاعات و تجربیات تازه، جبهه‌گیری نمی‌کنند و از تعاملاتشان با دیگران درس می‌آموزند.
 گولمن می‌گوید کسانی که این خودآگاهی را دارند، شوخ طبع‌اند، به خود و توانائی‌ها‌یشان اطمینان دارند و از این که دیگران چگونه درکشان می‌کنند آگاهی دارند.

 2- خودگردانی
 افزون بر آگاهی از هیجانات خود و تأثیری که بر دیگران دارند، هوش هیجانی مستلزم این است که شما قادر به تنظیم و مدیریت هیجانات خود باشید. این به‌‌معنی آن نیست که جلوی هیجانات خود را بگیرید و احساسات واقعی خود را پنهان کنید، بلکه بدین معنی است که منتظر زمان و مکان مناسب برای بیان هیجاناتتان بمانید. خودگردانی به معنی بیان کردن مناسب هیجانات است.
 کسانی که در خودگردانی مهارت دارند، انعطاف‌پذیرند و خود را به خوبی با تغییرات وفق می‌دهند. آن‌ها در مدیریت تضادها و مقابله با شرایط سخت و پرتنش نیز خوب عمل می‌کنند. گولمن همچنین می‌گوید که آن‌هایی که مهارت‌های قوی خودگردانی دارند، آدم‌های بسیار وظیفه‌شناس و با وجدانی هستند. آن‌ها از این که چگونه بر دیگران تأثیر می‌گذارند آگاهی دارند و مسئولیت اعمال خود را می‌پذیرند.
 3- مهارت‌های اجتماعی
 توانایی تعامل خوب با دیگران، یکی از جنبه‌های مهم هوش هیجانی است. درک درست هیجانات چیزی بیش از درک هیجانات خود و احساسات دیگران است. شما همچنین نیاز دارید که بتوانید این اطلاعات را در تعاملات و ارتباطات روزمرۀ خود به کار بگیرید.
 در مناسبات حرفه‌ای، مدیران از توانایی برقرار کردن روابط و ارتباطات با کارمندان سود می‌برند و کارمندان از توانایی ایجاد حسن تفاهم و سازگاری با مدیران و همکاران بهره‌مند می‌گردند. برخی از مهارت‌های اجتماعی مهم عبارتند از گوش کردن فعّال، مهارت‌های ارتباطات کلامی، مهارت‌های ارتباطات غیرکلامی، رهبری و متقاعد کردن و مجاب کردن دیگران.
 4- همدلی 
همدلی، یا توانایی درک حس دیگران، برای هوش هیجانی بسیار مهم است. امّا این صرفاً به معنی توانایی تشخیص وضعیت هیجانی دیگران نیست، بلکه مستلزم واکنش‌های شما نسبت به مردم، بر پایۀ این اطلاعات است. برای مثال، هنگامی که حس می‌کنید کسی احساس غم و نومیدی دارد، این حس شما بر چگونگی واکنش شما نسبت به آن فرد تأثیر می‌گذارد. شما ممکن است به آن‌ها توجه و ملاحظۀ بیشتری بکنید و یا ممکن است تلاش کنید روحیۀ آن‌ها را تقویت نمائید.
 همدل بودن همچنین به افراد اجازه می‌دهد تا طبیعت قدرت را که غالباً بر روابط اجتماعی، به ویژه در محل کار، تأثیر می‌گذارد، بهتر درک کنند. کسانی که در این زمینه مهارت دارند قادرند حس کنند در روابط مختلف چه کسی دارای قدرت است، درک کنند چگونه این عوامل بر احساسات و رفتارها تأثیر می‌گذارد و به طور دقیق شرایط مختلفی که بر پایۀ چنین طبیعت قدرتی است را تفسیر کنند.
 5- انگیزه
 انگیزۀ درونی و ذاتی نیز نقشی کلیدی در هوش هیجانی بازی می‌کند. افرادی که از نظر هیجانی هوشمندند صرفاً از چیزهایی که پاداش خارجی دارد مانند شهرت، پول، شناخته شدن و تحسین شدن، انگیزه نمی‌گیرند. بلکه برعکس، آن‌ها اشتیاق وافری برای ارضاء نیازها و هدف‌های درونی خود دارند. آن‌ها در جستجوی چیزهایی هستند که منجر به پاداش‌های درونی برایشان گردد.
 کسانی که در این زمینه مهارت دارند، آدم‌های عمل‌گرایی هستند. آن‌ها در زندگی خود هدف‌گذاری می‌کنند، نیاز شدیدی برای دستیابی به آن اهداف حس می‌کنند و همواره در جستجوی راه‌هایی برای بهتر انجام دادن کارها هستند. آن‌ها همچنین آدم‌های بسیار متعهدی هستند و هنگامی که وظیفه یا کاری در مقابلشان قرار می‌گیرد، علاقه‌مند به انجام دادن آن هستند.

ترجمه:  کلینیک الکترونیکی روان‌یار

منبع

*"The 5 Key Components of Emotional Intelligence" Kendra Cherry, 
http://psychology.about.com

مدیر سایت بازدید : 18 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

اطلاعات اولیه

زیگموند فروید (Sigmund Freud) درسال 1856 میلادی در فرایبورگ اطریش به دنیا آمد و در سال 1939 در لندن در گذشت و در این 83 سال نظامی را بنیان گذاری کرد که به مثابه یک انقلاب بود. او نگرش ما را نسبت به طبیعت انسانو حتی فرهنگ و تمدن تغییر داد و موفقیت های عظیمی را کسب کرد.

روان کاوی (Psychoanalysis) محصول نظام فروید بود که تنها به او تعلق داشت و او از این لحاظ بسیار انعطاف ناپذیر بود، روانکاوی آفرینش من است هیچ کس نمی‌تواند بهتر از من دریابد که روان کاوی چیست. (فروید 1914) نظریه فرویدشامل بخش متعددی شامل انرژی روانی ، رشد روانی- جنسی شخصیت ، ساختار شخصیت ، مکانیسمهای دفاعی(Defense Mechanism) و روشهای درمان بیماری‌های روانی از طریق تداعی آزاد (Free Association) و تحلیل رویا(Dream Analysis) است. 

انرژی روانی و غرایز

فروید که تحصیلاتش را در رشته پزشکی به اتمام رسانده بود در نظریه خود از اصطلاحهای فیزیولوژیکی استفاده می‌کرد. او چنین مطرح کرد که همانند کارکردهای جسمانی که به انرژی نیازمند هستند ذهن و روان نیز برای انجام کارکردهایش (مانند: ادراک دنیای خارج ، تفکر ، تصور ، یادآوری و …) به انرژی نیازمند است و آن را انرژی روانی نام نهاد که از لحاظ شکل و نوع با انرژی جسمی تفاوت دارد. علاوه بر این او بر پایه اصل بقای انرژی این موضوع را مطرح کرد که انرژی جسمی می‌تواند به انرژی روانی تبدیل شود و بر عکس و پیوند این دو شکل انرژی توسط غریزه (Instinct) انجام می‌شود.

در تعریفی کوتاه می‌توان گفت غریزه عبارت است از محرک‌های ذهنی که از درون بدن موجود زنده سرچشمه می‌گیرند. فروید غریزه را واحد بنیادی نظریه خود به حساب آورد. از نظر او غریزه برانگیزاننده و پیش راننده شخصیت بوده ، رفتار را تحریک نموده و به آن جهت می‌دهد. محرک غرایز نیز عوامل درونی مانند کمبود غذا ، آب و… هستند که به صورت یک نیاز (Need) تبلور یافته ، در ذهن تبدیل به یک سایق (میل) می‌شود و غریزه را در جهت برآورده ساختن آن سایق تحریک می‌کند. 

انواع غرایز

فروید غرایز را از صرف نظر از تعدادشان به دو نوع تقسیم کرد: غرایز زندگی (Life Instinct) و غرایز مرگ (Death Instinct) . از نظر او غرایز زندگی در جهت ارضای نیازهای جسمی عمل می‌کنند و در خدمت بقای فرد هستند. جهت غرایز زندگی به سمت رشد و نمو است. مهمترین غریزه زندگی از نظر فروید غریزه جنسی است که آن را در معنای گسترده‌اش یعنی دربر گیرنده تمام رفتار و اندیشه‌های لذت بخش تعریف کرد و نه در معنای محدود شهوت.

فروید در مقابل غرایزه زندگی غرایز مرگ یا ویرانگر را قرار داد، و گفت انسانها تمایلی ناهوشیار (Unconscious) به مردن دارند. مهمترین غریزه مرگ از نظر فروید غریزه پرخاشگری است که انسان را به تخریب ، تسخیر و کشتن دارد. اوپرخاشگری را به عنوان بخشی از سرشت انسان که اهمیتی هم‌طراز با غریزه جنسی دارد، در نظر گرفت. 

رشد روانی - جنسی شخصیت

با توجه به اهمیتی که فروید به غریزه جنسی قائل بود، رشد شخصیت را به صورت مراحل جنسی توصیف کرد، که در آن یکی از مناطق شهوت‌زا در مرحله معینی اساس لذت بردن کودک را فراهم می‌آورد و در واقع در هر مرحله یکی از مناطق شهوت‌زا از اهمیت بیشتری برخوردار است. بطور خلاصه فروید پنج مرحله را در رشد روانی جنسی شخصیت در نظر گرفت که عبارتند از: مرحله دهانی ( Oral stage) ، مرحله مقعدی (Anal stage) ، مرحله تناسلی (Phallic stage) ، مرحله نهفتگی (Iatency stage) و مرحله جنسی. 

ساختار شخصیت

فروید در تشریح ساختار شخصیت دو دیدگاه متفاوت ارائه کرد. او در نخستین دیدگاه خود ابراز کرد که شخصیت به سه سطح هشیار (Conscious) ، نیمه هشیار (Preconscious) و ناهوشیار (Unconscious) تقسیم می‌شوند. دومین دیدگاه فروید ساختار شخصیت در سالهای آخر زندگی فروید مطرح شد. او در این دیدگاه شخصیت را به روش دیگری نیز تقسیم بندی کرد که شامل نهاد (Id) ، خود (Ego) و فراخود (Super Ego) می‌شد. فروید این دو دیدگاه را برهمدیگر منطبق می‌دانست و می‌گفت تمام نهاد در سطح ناهشیار عمل می‌کند. در حالی که قسمتی از خود و فراخود در ناهشیار و قسمتی در هشیاری قرار دارند. 

مکانیسم‌های در ساختار شخصیت

در دومین دیدگاه فروید نسبت به شخصیت خود از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. چرا که از لحاظ سلسله مراتب تشکیل یافتن دومین ساختار است. فروید ویژه‌های نهاد و فراخود را به ترتیب به صورت تابع کامل اصل لذت و تابع کامل اصل اخلاق گرایی (وجدان اخلاقی) توصیف می‌کند و هر یک می‌خواهند خود را که در وسط این دو ساختار قرار دارند تحت سلطه خود در آورند و از این طریق تمایلات و دستورات خود را به اجرا در آورند. در واقع بین نهاد و فراخود یک تعارض و جنگ دائمی وجود دارد که برخود تحمیل می‌شود که بصورت اضطراب ( Anxiety) در فرد متجلی می‌شود.

فروید برای خود مکانیسم دفاعی ویژه‌ای را توصیف کرد که از طریق بکارگیری آنها در سطح ناهشیار خود موفق می‌شود در برابر لذت گرایی نهاد و اخلاق گرایی افراطی فراخود مقاومت کند و بدین وسیله سطح اضطراب را در فرد کاهش دهد، ولی زمانی که دیگر این دفاعها کارایی خود را از دست بدهند یا شکست بخورند، ساختار شخصیت فرو می‌پاشد (کل شخصیت میدان جنگ نهاد و فراخود می‌شود و فرد کنترلی بر اعمال خود نخواهد داشت) و فرد با انواعی از بیماری‌های روانی از روان رنجور (Neuroic) تا روان پریش (Psychotuc) دچار می‌شود. برخی از این مکانیسم‌های دفاعی عبارتند از: سرکوبی (Repression) ، انکار (Denial) ، فرافکنی (Projection) ، جابجایی (Translocation) ، دلیل تراشی (Rationalization) ، بازگشت (Reversion) و … 
مدیر سایت بازدید : 18 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)
 
در دنياى پرشتاب امروز، دنيايى كه بدخوابی، استرس و سبك زندگى شتاب‌زده امرى عادى محسوب می‌‌شود، «موسيقى درمانی» و به عبارتى ديگر به‌كارگيرى موسيقى براى بهبود موقعيت‌هاى مختلف، رويكردى بسيار جالب می‌‌تواند باشد. 

موسيقى درمانى يكى از جلوه‌هاى كاربردى موسيقى در زندگى عموم است و آشنايى با اين رشته می‌‌تواند استنباط و انتظار عموم از موسيقى را ارتقاء بخشد و ذهن را به سوى كاربرد گسترده آن متوجه كند. 

ارتقاى درك علمى از موسيقى و ترميم فرهنگ شنيدن موسيقى باعث می‌‌شود درك موسيقى از گردونه محدود احساس فراتر رود و بر فضاى گسترده و فكورانه آن افزوده شود به گونه‌اى كه فرد موسيقى را عميقا بفهمد و به خوبى در اختيار گيرد. 

موسيقى درمانى در درمان افرادى كه دچار ناتوانی‌‌هاى مختلفى از جمله عقب‌ماندگى ذهنی، تاخير‌يافتگى رشدی، معلوليت جسمی، بيمارى روانى و ديگر مشكلات بوده‌اند، نتيجه موفقيت‌آميزى داشته است. 

موسيقى درمانگر، اهداف و مقاصد را بر اساس نيازهاى خاص درمانجو دنبال می‌‌كند و براى پيشبرد اين اهداف از شيوه‌هاى گوناگونى استفاده می‌‌شود براى مثال، آواز خواندن می‌‌تواند به افراد مبتلا به بيمارى آلزايمر كمك كند تا حافظه دراز مدت خود را به كار اندازند. 

نواختن آلات موسيقى با همسالان يا فرد يا افراد درمانگر، می‌‌تواند مهارت‌هاى ميان فردى و يا قدرت برقرارى ارتباط با ديگران را افزايش دهد و كاركردهاى اجتماعى را بهبود بخشد. از همه مهمتر اينكه افراد احساساتشان را در روشى مطمئن و لذت‌بخش به‌وسيله نواختن موسيقی، گوش كردن به موسيقى و حركات موزون و هماهنگ با موسيقى بيان می‌‌كنند. 

موسيقى می‌‌تواند استرس را كاهش دهد. به عنوان مثال، براى مقابله با هراس از صحبت در مقابل ديگران و ترس از روبرو شدن با شخصيت‌هاى با نفوذ می‌‌توان از واكنش‌هايى كه با موسيقى راك تهييج شده است استفاده كرد. 

طبيعى است كه سليقه شخصى روى عكس‌العمل شنونده نسبت به موسيقی، اثر دارد از اين رو بايد براى استفاده بهينه از موسيقى درمانى جهت كاهش تنش و استرس، سليقه شخصى افراد در نظر گرفته شود. 

هرچند استفاده از موسيقى آرامبخش يا محرك می‌‌تواند در موارد مختلف مفيد باشد، اما در عين حال موسيقى داراى ظرايفى است كه عكس‌العمل‌هاى پيش بينی‌‌نشده‌اى را در بعضى افراد بيدار می‌‌كند. 

به عنوان مثال موسيقى ريتميك آرام كه در موارد عادى نوعى موسيقى آرامبخش محسوب می‌‌شود می‌‌تواند براى در بعضى شنونده‌ها احساسى غريب و يا ترس آور ايجاد كند. 

دكتر «علی‌زاده ‌محمدی» رئيس انجمن موسيقى درمانى ايران در تعريف موسيقى درمانى می‌‌گويد، «موسيقى درمانی، استفاده تجويز شده و سازمان‌يافته از موسيقى يا فعاليت‌هاى آن براى تغيير حالات ناسازگار زير نظر موسيقى درمانگر براى كمك به مراجعين در رسيدن به اهداف درمانى است». اين متخصص موسيقى درمانى می‌‌گويد موسيقى درمانى وسيله سرگرمى و بازى نيست بلكه عامل اصلاح‌كننده تجويزشده‌اى است كه به بهبود سازگارى رفتار و حالات كمك می‌‌كند. 

در پنجاه سال گذشته تحقيقات بسيار زيادى انجام شده است كه نشان می‌‌دهد موسيقى روى بسيارى از بيماری‌‌ها از جمله ناراحتی‌‌هاى تنفسی‌، بيماری‌‌هاى قلبی‌، دردهاى كليوی‌، بيماری‌‌هاى كودكان، ناراحتی‌‌هاى قبل و بعد از جراحی‌، دردهاى زايمان، كما، سوختگى و عوارض سرطان اثر دارد. 

بيشتر مادران هنگام باردارى نگران وضعيت خود هستند اين نگرانی‌‌ها اگر چه بيشتر در اثر خيال و تصورهاى شخصى است اما از تنش و نگرانى آن نمی‌‌توان چشم‌پوشى كرد و خواه‌ناخواه مادر را دچار ناآرامى می‌‌كند. 

پزشكان براى تقويت آرامش مادران همواره روشهاى غيردارويى را توصيه می‌‌كنند روش‌هايى كه كمك می‌‌كند تا از تشويش و نگرانى مادر كاسته شود كه تمرين‌هاى «تن آرامی» (Relaxation) ‬از جمله مهمترين اين روش‌ها است. 

دكتر علی‌زاده ‌محمدى در اين خصوص می‌گويد استفاده از موسيقى آرام‌بخش همراه با تمرين‌هاى تن‌آرامى توام با تصور هدايت شده، روش رايجى براى تقويت آرامش مادران است. 

خواندن ترانه‌ها و انجام بعضى از تمرين‌ها موجب می‌‌شود كه مادر آرامش پيدا كرده و خاطره مثبتى از اتاق عمل دريافت كند. 

به گفته كارشناسان، موسيقى در درمان برخى از بيماری‌هاى روانی، افسردگی، ميگرن، سردردهاى عصبى واضطراب موثر است. 

اوج انتقال احساسات و تاثيرات در موسيقى نهفته است و يك موسيقى واقعى و خوب می‌‌تواند بر لايه‌هاى وجودى فرد اثر بگذارد و به زندگى انسان معنا و جهت ببخشد. 

برخى آزمايش‌ها نشان داده است افرادى كه بعد از عمل جراحى برايشان موسيقى پخش می‌‌شود، تحمل درد بيشترى دارند و براى تسكين درد خود كمتر تقاضاى مسكن می‌‌كنند. 

دكتر «غفار ملك خسروی» روان‌شناس و دبير انجمن موسيقى درمانى نيز در گفت‌وگو با خبرنگار علمى ايرنا با اشاره به اين كه اضطراب و افسردگى پايه و اساس بسيارى از بيماری‌‌هاى جسمى و روانى هستند، گفت بر اساس تحقيقات مختلفى كه تا به حال صورت گرفته، با استفاده از موسيقى درمانى و تمرين تن‌آرامى استرس و افسردگى كاهش می‌‌يابد و در پى آن از شدت بيماری‌‌هاى جسمى و روانى فرد هم كاسته می‌‌شود .

وى می‌‌گويد در مورد بيماری‌‌هايى همچون ميگرن كه ارتباط مستقيمى با ميزان اضطراب و استرس وارده به افراد دارد، با كمك موسيقى مي‌توان در جهت كاهش استرس و در نتيجه كاهش شدت دردهاى ميگرنى گام برداشت. 

زمانى كه انسان درد دارد آستانه تحمل او پايين می‌‌آيد و به عبارتى حساس‌تر می‌شود در اينجا موسيقى و تمرين تن آرامى می‌‌تواند منجر به ايجاد آرامش در فرد شود. 

به گفته اين متخصص موسيقى درمانى تاكيد بر اين نكته مهم است كه موسيقى به تنهايى كار درمانى نمی‌‌كند بلكه به عنوان يك روش حمايتی، در بالا بردن كيفيت سلامت روانى و جسمى افراد كمك می‌‌كند. 

به كار بردن موسيقى در بيمارستان‌ها، رستوران‌ها، پارك‌ها و ... در ايجاد آرامش و احساس خوشايند در افراد موثر است. 

انواع موسيقى براى كمك به حل مشكلات مختلف، موسيقی‌‌ها يا سازهاى مختلفى وجود دارد كه درمانگر آن را بر اساس شناخت مشكل در بيمار با هدف كم كردن يك مشكل خاص، انتخاب می‌‌كند. 

دكتر ملك‌خسروى می‌‌گويد به عنوان مثال اگر فردى مضطرب است اين فرد در درجه اول به آرامش نياز دارد و براى او از يك موسيقى آرام‌بخش كه ريتم كمترى دارد و فواصل گام‌ها هم در آن كم است استفاده می‌شود. 

موسيقى به دليل جذاب بودن می‌‌تواند در وجود همه كس و در سطوح و واكنش‌هاى مختلف بدنى و روانى به راحتى و با احساس خوشايندى نفوذ كند. 

وقتى برنامه‌هاى موسيقى درمانى می‌‌تواند بر بيمارانى كه در حالت بيهوشى كامل به سر می‌‌برند اثر بگذارد، طبيعى است كه تاثير آن بر بيماری‌‌هاى ساده بيشتر است. 

از نظر پزشكى يك بيمار وقتى در بيهوشى كامل به سر می‌‌برد و علايم حياتى او به كمترين حد می‌‌رسد در بدترين شرايط قرار دارد (اغماء) در چنين حالتى موسيقى درمانى توانسته است در حد هر چند اندك، ارتباط و حيات روانى و جسمانى را به بيمار بازگرداند. 

علت تاثير موسيقى درمانى روى بعضى از علايم بيماری‌‌هاى مزمن و حاد پزشكی، جذاب بودن ذاتى و نيروى محرك و قوى آن است. 

در سال‌هاى اخير در آمريكا از موسيقى به عنوان داروى پيشگيرى و تقويت‌كننده سلامت و شخصيت استفاده می‌‌شود و به نظر می‌‌رسد كه موسيقى باعث تجديد حيات می‌‌شود بعد از آمريكا پيشرفت سريع موسيقى درمانى در انگلستان بوده است. 

مدیر سایت بازدید : 21 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

حمله خواب (نارکولپسی) اختلالی عصبی است که با ظهور خواب در اوقات نامناسب مشخص می‌شود.

 

نگاه اجمالی

حمله خواب که نباید با صرع اشتباه شود، به یک معنا عکس بی‌خوابی است. کسی که حمله خواب دارد، ناگهان احساس خواب آلودگی غیرقابل کنترل می‌کند. این نوع نیاز به خواب تقریبا 15دقیقه طول می‌کشد. آنگاه شخص از خواب بیدار می‌شود و احساس می‌کند که استراحت کرده است. هر چند که حمله خواب تجدید قوا می‌دهد، ولی دوره بسیار خطرناک و ترسناکی است، زیرا به هنگام رانندگی و کار با اشیای برنده مثل مته و اره نیز پیش می‌آید. 

علایم حمله خواب

  • علامت اولیه نارکولپسی ، حمله خواب است. حمله خواب مربوط به نارکولپسی نوعی میل مقاومت ناپذیر برای خوابیدن است که می‌تواند در هر زمانی روی دهد، اما بیشتر تحت شرایط یکنواخت و خسته کننده ظاهر می‌شود. این خواب که علی‌الظاهر کاملا طبیعی است، معمولا دو تا پنج دقیقه طول می‌کشد. فرد معمولا پس از بیدار شدن احساس سرحالی می‌کند.
  • علامت دیگر حمله خواب (در واقع شدیدترین آنها) کاتاپلکسی است. در حین حمله کاتاپلکتیک فرد بطور ناگهانی وامی‌رود و چون کیسه آرد بی‌حال نقش بر زمین می‌شود. فرد مبتلا از چند ثانیه تا چند دقیقه بطور هوشیار دراز خواهد کشید. این همان فلج عضلات در زمان نامناسب است. وقتی فلج عضلانی در حین بیداری روی می‌دهد، قربانی حمله کاتاپلکتیک ، گویی که کلیدی را خاموش کرده‌اند، بطور ناگهانی وامی‌رود.

علت شناسی حمله خواب

  • نارکولپسی یا حمله خواب از نابهنجاری مغزی پدید می‌آید که باعث فعال شدن ساز و کارهای عصبی عهده‌دار جنبه‌های مختلف خواب REM (خواب عمیق) در زمانهای نامناسب می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که در بیماران مبتلا به حمله خواب عموما خواب موج کوتاه که خواب شب با آن آغاز می‌شود، دیده نمی‌شود. در عوض آنان از مرحله بیداری مستقیما وارد خواب عمیق می‌شوند. این یافته نشان می‌دهد که در کنترل ساز و کارهای مغزی تولید کننده خواب REM نقصی وجود دارد. یافته‌های دیگر نشان می‌دهند که حمله خواب یکاختلال ژنتیکی می‌باشد.
  • کاتاپلکسی کاملا از حمله خواب (نارکولپسی) متفاوت است. کاتاپلکسی معمولا ناشی از هیجانهای قوی یا تلاش جسمانی ناگهانی است. به ویژه اگر بیمار را غافلگیر کند. خندیدن ، خشم یا تلاش برای گرفتن شیئی که بطور ناگهانی در حال افتادن است، می‌تواند موجب حمله کاتالپتیکی شود. شرایط معمولی که موجب کاتاپلکسی می‌شوند، عبارتند از: تلاش بری تربیت کودکان یا عشق بازی.

درمان حمله خواب

علایم حمله خواب را می‌توان بطور موفقیت آمیز با دارو درمان کرد. حملات خواب با مصرف تحریک کننده‌هایی چونآمفتامین ، اگونیست کاتکو لامینکاهش می‌یابند و پدیده‌های خواب REM را می‌توان با مصرف ایمی پرامین تخفیف داد 
موضوعات مرتبط: اختلالات روانی

[ سه شنبه 1387/10/17 ] [ 1:39 قبل از ظهر ] [ محسن نعمتي ]

آرشیو نظرات

اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی آن دسته از اختلالات روانی را شامل می‌شوند که مساله اضطراب نقطه مرکزی را در بین علائم اختلال بازی می‌کند. به عبارتی علائم اضطراب در این اختلالات برجستگی و اهمیت اساسی دارد. علائمی چون تپش قلب ، تغییر رنگ پوست ، احساس نگرانی ، ترس ، دلهره و ... و این اختلالات مشترک است.

 

انواع اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطراب انواع مختلفی از اختلالات را شامل می‌شوند: 

وسواس

اختلال وسواس از جمله اختلالات رایج اضطرابی است. که به دو صورت فکری و عملی دیده می‌شود. در وسواس عملی تمایل و اجبار به انجام برخی رفتارها در فرد وجود دارد. بطوری که ممکن است فرد اجبار در شستن مکرر دستها ، وارسی اشیا مثل بسته بودن در ، شیر اجاق گاز ، یا انجام برخی رفتارهای دیگر داشته باشد. یک فرد وسواسی مجبور بود در پیاده رویی که راه می‌رفت موزائیک‌هایی که از روی آنها رد می‌شد، بشمارد. همچنین بیمار دیگری مجبور بود قبل از ترک منزل 20 بار دسته اجاق گاز را فشار دهد تا از بسته بودن آنها اطمینان حاصل کند. 

برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری هستند. به عبارتی این افراد دارای فکرها و تصاویر ذهنی هستند که مرتب در ذهن آنها تکرار می‌شود و آنها قادر به کنترل این افکار نیستند. بیماری که مبتلا به وسواس بود. دائما با این تصویر ذهنی که عابر پیاده‌ای را با چاقو زخمی کرده است مشغله فکری داشت. این افکار و تصاویر معمولا آزار دهنده هستند و فرد از کنترل آنها احساس عجز می‌کند. این اختلال با روشهای روان درمانی و دارو درمانی قابل درمان است. 

حمله هراس

در این اختلال فرد به یکباره علائم اضطراب مثل تپش شدید قلب ، تنفس نامنظم مثلب احساس خفگی ، لرزش ، عرق و نگرانی شدید در یک لحظه آنی تجربه می‌کند. این علائم به یکباره شروع می‌شوند و فرد به قدری دچار ترس و دلهره می‌شود که احساس می‌کند در حال مردن است. این حالت در یک لحظه شروع می‌شود و مدت زمان محدودی ادامه می‌یابد و بعد دوباره فرد به حالت عادی خود برمی‌گردد. 

فوبی یا ترسهای خاص

در این دسته از اختلالات فرد از یک چیز یا موقعیت خاص ترس دارد. و تنها در مواجهه با آن چیز یا موقعیت دچار ترس می‌شود. مثل کسی که از حیوان مثل عنکبوت یا گربه و ... می‌ترسد و علائم شدید اضطرابی را در مواجهه با آنها از خود نشان می‌دهد. برخی از این افراد حتی از دیدن تصاویر مربوط به چیزی که می‌ترسند، دچار اضطراب می‌شوند. برخی دیگر از افراد از مکانهای خاص دچار اضطراب می‌شوند مثلا وقتی در خیابان قرار می‌گیرند، یا در آسانسور یا در مکانهای مرتفع. یک بیمار از اینکه از پله‌ها بالا یا پایین برود دچار علائم شدید اضطرابی می‌شد و به هیچ وجه حاضر نبود به مکانهایی وارد شود که مستلزم بالا رفتن یا پایین رفتن از پله‌ها بود. 

برخی افراد از حضور در جمع دچار ترس و اضطراب می‌شوند. این افراد از این که در مقابل جمع قرار گیرند، صحبت کنند و یا هر دیگری دچار ترس و دلهره می‌شوند. این مشکل معمولا رایج است و در میان اقشاری شناخته می‌شود که به نحوی نیاز به قرار گرفتن در جمع پیدا می‌کنند مثل دانش آموزان و دانشجویان برای ارائه کنفرانس. یک بیمار مبتلا به این نوع ترس حاضر نبود در کلاس درس حاضر شود. باز کردن در و وارد شدن داخل کلاس برای او شدیدا اضطراب‌آور بود، بطوری که در شرف ترک تحصیل بود. 

اختلال اضطراب فراگیر

این نوع از اختلالات با علائم اضطراب که در طول روز وجود دارند مشخص می‌شوند. یعنی تجربه علائم اضطراب مجدد به زمان و یا شرایط معین نیست و معمولا فرد از تجربه علائم اضطراب در زمانهای مختلف رنج می‌برد. 

علت شناسی اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی دلایل مختلف فردی ، جسمانی ، روانی ، خانوادگی و ... می‌توانند داشته باشند. بنابراین یک علت مشخص واحدی برای تمام افراد شناخته می‌شود. علت بروز این اضطرابها معمولا در جریان مشاوره و روان درمانیشناخته می‌شوند و مورد بررسی قرار می‌گیرند. برخی اوقات علائم اضطرابی در نتیجه مشکلات و بیماریهای جسمانی مثل گواتر ، کم خونی و یا مصرف داروهای خاص بوجود می‌آید که معمولا در جریان درمان مورد توجه قرار می‌گیرد. 

درمان اختلالات اضطرابی

معمولا در درمان اختلالات اضطرابی از دارو درمانی و انواع روان درمانی استفاده می‌شود. با توجه به این که در هر یک از اختلالات تاکید بیشتری روی دارو درمانی ، روان درمانی یا هر دو می‌شود. 

 

 

مدیر سایت بازدید : 30 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

حمله خواب (نارکولپسی) اختلالی عصبی است که با ظهور خواب در اوقات نامناسب مشخص می‌شود.

 

نگاه اجمالی

حمله خواب که نباید با صرع اشتباه شود، به یک معنا عکس بی‌خوابی است. کسی که حمله خواب دارد، ناگهان احساس خواب آلودگی غیرقابل کنترل می‌کند. این نوع نیاز به خواب تقریبا 15دقیقه طول می‌کشد. آنگاه شخص از خواب بیدار می‌شود و احساس می‌کند که استراحت کرده است. هر چند که حمله خواب تجدید قوا می‌دهد، ولی دوره بسیار خطرناک و ترسناکی است، زیرا به هنگام رانندگی و کار با اشیای برنده مثل مته و اره نیز پیش می‌آید. 

علایم حمله خواب

  • علامت اولیه نارکولپسی ، حمله خواب است. حمله خواب مربوط به نارکولپسی نوعی میل مقاومت ناپذیر برای خوابیدن است که می‌تواند در هر زمانی روی دهد، اما بیشتر تحت شرایط یکنواخت و خسته کننده ظاهر می‌شود. این خواب که علی‌الظاهر کاملا طبیعی است، معمولا دو تا پنج دقیقه طول می‌کشد. فرد معمولا پس از بیدار شدن احساس سرحالی می‌کند.
  • علامت دیگر حمله خواب (در واقع شدیدترین آنها) کاتاپلکسی است. در حین حمله کاتاپلکتیک فرد بطور ناگهانی وامی‌رود و چون کیسه آرد بی‌حال نقش بر زمین می‌شود. فرد مبتلا از چند ثانیه تا چند دقیقه بطور هوشیار دراز خواهد کشید. این همان فلج عضلات در زمان نامناسب است. وقتی فلج عضلانی در حین بیداری روی می‌دهد، قربانی حمله کاتاپلکتیک ، گویی که کلیدی را خاموش کرده‌اند، بطور ناگهانی وامی‌رود.

علت شناسی حمله خواب

  • نارکولپسی یا حمله خواب از نابهنجاری مغزی پدید می‌آید که باعث فعال شدن ساز و کارهای عصبی عهده‌دار جنبه‌های مختلف خواب REM (خواب عمیق) در زمانهای نامناسب می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که در بیماران مبتلا به حمله خواب عموما خواب موج کوتاه که خواب شب با آن آغاز می‌شود، دیده نمی‌شود. در عوض آنان از مرحله بیداری مستقیما وارد خواب عمیق می‌شوند. این یافته نشان می‌دهد که در کنترل ساز و کارهای مغزی تولید کننده خواب REM نقصی وجود دارد. یافته‌های دیگر نشان می‌دهند که حمله خواب یکاختلال ژنتیکی می‌باشد.
  • کاتاپلکسی کاملا از حمله خواب (نارکولپسی) متفاوت است. کاتاپلکسی معمولا ناشی از هیجانهای قوی یا تلاش جسمانی ناگهانی است. به ویژه اگر بیمار را غافلگیر کند. خندیدن ، خشم یا تلاش برای گرفتن شیئی که بطور ناگهانی در حال افتادن است، می‌تواند موجب حمله کاتالپتیکی شود. شرایط معمولی که موجب کاتاپلکسی می‌شوند، عبارتند از: تلاش بری تربیت کودکان یا عشق بازی.

درمان حمله خواب

علایم حمله خواب را می‌توان بطور موفقیت آمیز با دارو درمان کرد. حملات خواب با مصرف تحریک کننده‌هایی چونآمفتامین ، اگونیست کاتکو لامینکاهش می‌یابند و پدیده‌های خواب REM را می‌توان با مصرف ایمی پرامین تخفیف داد 
موضوعات مرتبط: اختلالات روانی

[ سه شنبه 1387/10/17 ] [ 1:39 قبل از ظهر ] [ محسن نعمتي ]

آرشیو نظرات

اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی آن دسته از اختلالات روانی را شامل می‌شوند که مساله اضطراب نقطه مرکزی را در بین علائم اختلال بازی می‌کند. به عبارتی علائم اضطراب در این اختلالات برجستگی و اهمیت اساسی دارد. علائمی چون تپش قلب ، تغییر رنگ پوست ، احساس نگرانی ، ترس ، دلهره و ... و این اختلالات مشترک است.

 

انواع اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطراب انواع مختلفی از اختلالات را شامل می‌شوند: 

وسواس

اختلال وسواس از جمله اختلالات رایج اضطرابی است. که به دو صورت فکری و عملی دیده می‌شود. در وسواس عملی تمایل و اجبار به انجام برخی رفتارها در فرد وجود دارد. بطوری که ممکن است فرد اجبار در شستن مکرر دستها ، وارسی اشیا مثل بسته بودن در ، شیر اجاق گاز ، یا انجام برخی رفتارهای دیگر داشته باشد. یک فرد وسواسی مجبور بود در پیاده رویی که راه می‌رفت موزائیک‌هایی که از روی آنها رد می‌شد، بشمارد. همچنین بیمار دیگری مجبور بود قبل از ترک منزل 20 بار دسته اجاق گاز را فشار دهد تا از بسته بودن آنها اطمینان حاصل کند. 

برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری هستند. به عبارتی این افراد دارای فکرها و تصاویر ذهنی هستند که مرتب در ذهن آنها تکرار می‌شود و آنها قادر به کنترل این افکار نیستند. بیماری که مبتلا به وسواس بود. دائما با این تصویر ذهنی که عابر پیاده‌ای را با چاقو زخمی کرده است مشغله فکری داشت. این افکار و تصاویر معمولا آزار دهنده هستند و فرد از کنترل آنها احساس عجز می‌کند. این اختلال با روشهای روان درمانی و دارو درمانی قابل درمان است. 

حمله هراس

در این اختلال فرد به یکباره علائم اضطراب مثل تپش شدید قلب ، تنفس نامنظم مثلب احساس خفگی ، لرزش ، عرق و نگرانی شدید در یک لحظه آنی تجربه می‌کند. این علائم به یکباره شروع می‌شوند و فرد به قدری دچار ترس و دلهره می‌شود که احساس می‌کند در حال مردن است. این حالت در یک لحظه شروع می‌شود و مدت زمان محدودی ادامه می‌یابد و بعد دوباره فرد به حالت عادی خود برمی‌گردد. 

فوبی یا ترسهای خاص

در این دسته از اختلالات فرد از یک چیز یا موقعیت خاص ترس دارد. و تنها در مواجهه با آن چیز یا موقعیت دچار ترس می‌شود. مثل کسی که از حیوان مثل عنکبوت یا گربه و ... می‌ترسد و علائم شدید اضطرابی را در مواجهه با آنها از خود نشان می‌دهد. برخی از این افراد حتی از دیدن تصاویر مربوط به چیزی که می‌ترسند، دچار اضطراب می‌شوند. برخی دیگر از افراد از مکانهای خاص دچار اضطراب می‌شوند مثلا وقتی در خیابان قرار می‌گیرند، یا در آسانسور یا در مکانهای مرتفع. یک بیمار از اینکه از پله‌ها بالا یا پایین برود دچار علائم شدید اضطرابی می‌شد و به هیچ وجه حاضر نبود به مکانهایی وارد شود که مستلزم بالا رفتن یا پایین رفتن از پله‌ها بود. 

برخی افراد از حضور در جمع دچار ترس و اضطراب می‌شوند. این افراد از این که در مقابل جمع قرار گیرند، صحبت کنند و یا هر دیگری دچار ترس و دلهره می‌شوند. این مشکل معمولا رایج است و در میان اقشاری شناخته می‌شود که به نحوی نیاز به قرار گرفتن در جمع پیدا می‌کنند مثل دانش آموزان و دانشجویان برای ارائه کنفرانس. یک بیمار مبتلا به این نوع ترس حاضر نبود در کلاس درس حاضر شود. باز کردن در و وارد شدن داخل کلاس برای او شدیدا اضطراب‌آور بود، بطوری که در شرف ترک تحصیل بود. 

اختلال اضطراب فراگیر

این نوع از اختلالات با علائم اضطراب که در طول روز وجود دارند مشخص می‌شوند. یعنی تجربه علائم اضطراب مجدد به زمان و یا شرایط معین نیست و معمولا فرد از تجربه علائم اضطراب در زمانهای مختلف رنج می‌برد. 

علت شناسی اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی دلایل مختلف فردی ، جسمانی ، روانی ، خانوادگی و ... می‌توانند داشته باشند. بنابراین یک علت مشخص واحدی برای تمام افراد شناخته می‌شود. علت بروز این اضطرابها معمولا در جریان مشاوره و روان درمانیشناخته می‌شوند و مورد بررسی قرار می‌گیرند. برخی اوقات علائم اضطرابی در نتیجه مشکلات و بیماریهای جسمانی مثل گواتر ، کم خونی و یا مصرف داروهای خاص بوجود می‌آید که معمولا در جریان درمان مورد توجه قرار می‌گیرد. 

درمان اختلالات اضطرابی

معمولا در درمان اختلالات اضطرابی از دارو درمانی و انواع روان درمانی استفاده می‌شود. با توجه به این که در هر یک از اختلالات تاکید بیشتری روی دارو درمانی ، روان درمانی یا هر دو می‌شود. 

 

 

مدیر سایت بازدید : 21 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

همه انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه می‌کنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنش‌زا مضطرب می‌شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.

اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. به‌طور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.

بررسیها نشان می‌دهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کم‌درآمد و سالمندان بیشتر شایع می‌باشد.

 

علائم و نشانه های اضطراب

 

عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگى
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بی‌حالى
ـ تنگى نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانى و دلهره
ـ بی‌خوابى
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بود

 

 

اضطراب در کودکان و نوجوانان

 

 

 

 

اضطراب در کودکان و نوجوانان

 

 

 

بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و به‌طور خجالت‌آورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» می‌شوند.

معمولاً والدین می‌توانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمی‌پذیرند. به‌منظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت به‌طوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید را کسب کنند.

بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد می‌کنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته می‌باشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینه بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل می‌دهد.

بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر می‌تواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.

شایعترین اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:

ـ اضطراب جدایى (
Separation Anxiety)

ـ اضطراب امتحان (
Exam Anxiety)

ـ اضطراب اجتماعى (
Social Anxiety)

ـ ترس از مدرسه (
School Phobia)

عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می‌شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ بخصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ بخصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:

نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان به‌تدریج می‌پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.

رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان 
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :

  • والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
  • والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
  • باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
  • والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
  • والدین و مربیان و... باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.

رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن 
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فراهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرد، ولو اینکه اشتباه کند و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.

رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه 
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:

  • والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
  • از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
  • با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
  • به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
  • باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
  • در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.

 

 

 

 

.

 

انواع اضطراب

 

 


اضطراب انواع مختلف و متنوعى دارد که هر فردى ممکن است به یک یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد:

۱ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder)
ترکیبى از علائم زیر در این اختلال وجود دارد:

طپش قلب، تنگى نفس، اسهال، بی‌اشتهایى، سستى، سرگیجه، تعریق، بی‌خوابى، تکرر ادرار، لرزش، فقدان آرامش، مرطوب بودن کف دست، احساس گرفتگى گلو، نگرانى نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعى وجود ندارد.

۲ـ اختلال هراس (Panic Disorder)
این افراد دچار حملات اضطرابى پیش‌بینى نشده‌اى می‌شوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت و حتى چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال می‌ترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بی‌اختیار دست به کارهایى بزنند و یا علائم روانى ـ حسى غیرمعمول نشان دهند. سایر علائم اختلال اضطراب فراگیر نیز در این اختلال مشاهده می‌گردد.

۳ـ ترسهاى اختصاصى یا ساده (Simple Phobia)
شایعترین نوع ترس است. در خانمها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقى است که طى آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهاى خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندى، جراحت، خون و مرگ اجتناب می‌کند. در این موارد خود فرد متوجه افراطى و غیرمنطقى بودن ترس خویش است.

۴ـ ترس از مکانهاى باز (Agorophobia)
افراد مبتلا به این اختلال از وارد شدن به موقعیتهاى ناآشنا هراس دارند. مثلاً از رفتن به فضاى باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع می‌کنند. این افراد از ترک کردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند. این اختلال در نوجوانى شروع می‌شود و معمولاً این افراد تجربه اضطراب جدایى را در دوران کودکى داشته‌اند.

۵ـ ترسهاى اجتماعى (Social Phobia)
این نوع ترس از اواخر دوران کودکى یا اوائل نوجوانى شروع می‌شود. این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمسارى می‌کنند، نگران هستند که دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت کردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود کردن، انتقاد کردن، اظهارنظر کردن و اشتباه کردن می‌ترسند. 

۶ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder)
عبارت است از افکار یا اعمال غیر ارادى، تکرارى و غیرمنطقى که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار می‌کند. این بیمارى می‌تواند به‌صورت وسواس فکرى، وسواس عملى و یا وسواس فکرى و عملى توأم با هم باشد.

در وسواس فکرى، فرد نمی‌تواند فکرى را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگرى یا جنسی)، یعنى یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد.

در وسواس عملى فرد براى اجراى تکرارى عملى خاص یا سلسله اعمالى خاص احساس اجبار می‌کند مثل شستن مکرر دستها. فکر وسواسى موجب افزایش اضطراب شخص می‌گردد درحالی‌که عمل وسواسى اضطراب شخص را کاهش می‌دهد.

۷ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Troumatic Stress Disorder)
این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده می‌شد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانى که شدت آن می‌تواند براى هرکس آسیب‌رسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعى مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.

 

 

 

 

 

ارتباط اضطراب با بیماریهای دیگر

 

 


اضطراب و کاهش قند خون

کاهش قند خون در هر شرایطى با علائم اضطراب هماهنگى کامل دارد. یعنى در هر اضطراب قند خون کاهش پیدا می‌کند و این مطلبى است که تحقیقات جدید را به‌سوى خود منعطف کرده است.

این واقعیت ما را به این مهم راهنمایى مى کند که شاید با کنترل قند خون بتوان علائم اضطراب را در افراد کاهش داد.

 

 

 

 

علل اضطراب

 

 


اضطراب می‌تواند ناشى از یک وضعیت روحی ـ اجتماعى، فیزیکى، زیست‌شناختى، اختلالات طبى، اثرات جانبى داروها و یا ترکیبى از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعه‌اى از این عوامل تشخیص دهد.

 

فاکتورهاى روانى ـ اجتماعى

ـ حالات درونى فرد و انگیزه‌هاى ناخودآگاه
ـ ناتوانى فرد در مقابله با فشارهاى محیطى مانند کار، ازدواج و مبادلات بازرگانى
ـ احساس جدایى یا طرد شدن
ـ احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهاى عاطفى مثل مرگ همسر
ـ تغییرات ناگهانى محیطى یا حوادث غیرمنتظره و خطرناک از قبیل:
٭ حوادث طبیعى مثل زلزله
٭ استرس ناشى از یک بیمارى طبى
٭ استرس ناشى از داروها
٭ استرس ناشى از مصرف مواد مخدر مثل کوکایین
ـ یادگیرى در منزل و محیط مثل یادگیرى اضطرابها و ترسهاى والدین
ـ افکار و عقاید غیرمنطقى، غلط و اغراق‌آمیز در مورد خطرات موجود در موقعیتها مثل اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلوآمیز می‌باشد.

 

عوامل جسمانى و زیست‌شناختى


ـ ژنتیک

اضطراب اغلب از زمان کودکى و طفولیت شروع می‌شود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکى برخوردار است. مطالعات در این زمینه روى دو قلوهایى که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابى به شدت در فرزندان دوقلوى والدین مضطرب، حتى آنانکه در محیطهاى مختلف بزرگ شده‌اند، بیشتر است. در این زمینه ژنهاى مخصوصى که واسطه‌هاى شیمیایى مجزایى را تولید می‌کنند شناخته شده است

.ـ فعل و انفعالات شیمیایی مغز

 

علل طبى و اثرات داروها

نواع و اقسام بیماریهاى طبى می‌توانند علائمى شبیه علائم اختلالات اضطرابى ایجاد کنند.

ـ اثرات مصرف داروهاى روانگردان و مواد مخدر

ـ پرکارى تیروئید، کم‌کارى تیروئید و کمبود ویتامین ب١٢

ـ وجود غده‌اى در غده فوق کلیوى به‌نام فئوکروموستیوم، هورمون اپینفرین (
Epinephrin) تولید می‌کند که می‌تواند موجب علائم اضطرابى به‌صورت حمله‌اى شود.

ـ برخى ضایعه‌هاى مغزى علائمى ایجاد می‌کنند که شبیه علائم اختلال وسواس عملى است.

ـ بی‌نظیمهاى قلبى علائم جسمى اختلال هراس (پانیک) را ایجاد می‌کند.

ـ کمبود قند خون (هیپوگلسیمی) می‌تواند علائمى شبیه علائم اختلال اضطرابى تولید کند.

 

 

 

 

.

 

درمان اضطراب

 

 


در بعضى از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیرى پزشک در این ماجرا می‌تواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعى نام دارند که طى آن اضطراب به خوبى توسط بیمار کنترل شده و برطرف می‌شود مثل ترس ناشى از امتحان نهایى و یا ترس ناشى از مصاحبه. در چنین شرایطى استرس می‌تواند توسط اعمال و روشهاى زیر تحت کنترل درآید:

ـ صحبت با شخص مورد اعتماد

ـ روشهاى ایجاد تمرکز

ـ حمام گرفتن طولانى

ـ استراحت در یک اتاق تاریک

ـ ورزشهاى تنفس عمیق

 

 

درمان دارویى

در گذشته داروهایى از خانواده بنزودیازپانها مانند دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زانکس)، لورازپام (آتیوان) و باسپیرون در درمان اختلالات اضطرابى مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در حال حاضر استفاده از داروهاى ضدافسردگى مانند
Sertaline (Zoloft)، Paroxctine (Paxil)، Fluxetin (Prozac) و Venlafaxineکاربرد بیشترى دارد. 

تجویز داروهاى ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیا است. تخمین زده می‌شود که بین ١٠ تا ٢٠% از مردم در نیمکره غربى تقریباً به‌طور مرتب از این داروها استفاده می‌کنند. طبق اظهار نظر رسمى
FDA (سازمان غذا و دارویى آمریکا) در سال ١٩٧٨، ده میلیون آمریکایى از داروهاى دسته بنزودیازپینها استفاده می‌کرده‌اند.

عده‌اى معتقدند که این آرام‌بخشها روش مؤثر و کم هزینه‌اى در مقایسه با سایر طرق درمانى است. عده‌اى نیز بر اثرات مؤثر درمانهاى غیردارویى تأکید دارند.

 

درمان غیردارویى

درمان غیردارویى شامل تکنیکهاى متعددى می‌باشد. در تمام این روشها به بیمار آموزشهاى کلاسیک کسب آرامش یاد داده می‌شود و بدین‌وسیله بدن خود به مقابله مؤثر و مستقیم با عوامل تنش‌زا برمى خیزد.

ـ تن‌آرامى یا آرام‌سازى (
Relaxation)

ـ مواجه‌سازى (
exposure)

ـ غرقه‌سازى (
Flooding

ـ حساسیت‌زدایی((
Desensitization

ـ سرمشق‌دهى (
Modeling)

ـ توقف فکر (
Thought Stopping) ـ و موارد دیگر

 

 

 

 

.

 

پیشگیری از اضطراب

 

 


پیشگیرى شامل:

۱-رژیم غذایى 
رژیم غذایى فاکتور بسیار مهمى است

براى آنکه از تغذیه سالم برخوردار باشید توصیه مى شود : 

١- متنوع بخورید . 

٢- مصرف غذاهاى پرچرب و یا شیرین را محدود کنید . 

٣- از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز کنید . 

٤- ویـتامـینهاى
A، D، E و K را بیش از مقادیر مجاز مصرف نکنید زیرا بدن این ویتامینها را ذخیره مى کند و اگر مقادیر زیادى از آنها در بافتهاى بدن تجمع یابند ممکن است اثرات سمى داشته باشد. 

٥- در روز چندین بار غلات و به اندازه کافى سیب زمینى بخورید. 

٦- در مورد سبزیجات و میوه اصل پنج بار در روز را فراموش نکنید. 

٧- روزانه به اندازه کافى لبنیات و حداقل یک بار در هفته ماهى بخورید، گوشت و تخم مرغ به اندازه مصرف کنید.

٨- به اندازه بنوشید، مصرف آب در زندگى حیاتى است و باید روزانه ٨ لیوان (٢ لیتر) آب بنوشید. 

٩- خوشمزه و سالم بپزید ، با آب کم ، با چربى کم و حرارت کم. 

١٠- آهسته بخورید و لذت ببرید. 

١١- بطور مرتب خود را وزن کنید و پر تحرک باشید. 

١٢- نمایه توده بدن خود را محاسبه کنید. 

 

 

همیشه سعى نمایید با تغذیه صحیح و فعالیت بدنى، نمایه توده بدن خود را در محدوده طبیعى نگهدارید.

برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید. 

۲-ورزش منظم 
ورزش کردن خصوصاً ورزش منظم به‌گونه‌اى تمام مراحل درمان اضطراب را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هنگامى که علت اضطراب مشخص شود و یک برنامه درمانى مشخص تدوین گردد، به‌راحتى درمان‌پذیر بوده و سریعاً شخص به زندگى عادى بر می‌گردد ولى در صورت فقدان علت تشخیص، احساس اضطراب در یک پریود طولانى شخص را آزار داده و از فعالیتهاى اجتماعى دور می‌سازد. پژوهشگران دریافته‌اند که پیاده‌روى تند و سریع به مدت ٤٠ دقیقه میزان اضطراب را به‌طور متوسط تا ١٤ درصد کاهش می‌دهد.

۳-مدیتیشن (Meditation)


٤ـ اجتماعى باشید.
هنگامى که تحت فشار روانى هستیم غالباً به‌طور غریزى تمایل پیدا می‌کنیم که خود را از صحنه عمل کنار کشیده و به گوشه‌اى پناه ببریم. کارى بدتر از این وجود ندارد؟!!! گوشه‌گیرى به تشدید استرس کمک می‌کند. در این زمان باید سعى کنیم که با دوستان خود ارتباط بیشترى داشته باشیم.

باید ترتیبى دهیم که عده‌اى بچه کوچک کنار ما باشند، کودکان می‌دانند که چگونه مارا مجبور به خنده کنند تا نگرانیمان را از یاد ببریم. 

۵ـ هیجانات سرکوب شده خود را روى کاغذ بیاورید.
متخصصان معتقدند که نوشتن ساده هیجانات بر روى کاغذ موجب تسکین روحى و روانى شخص می‌شود. نوشتن احساساتتان در دفترچه کمک می‌کند تا فشار روانى ناشى از رویدادهایى مثل از دست دادن شغل، رنج بردن از مشکلات زناشوئى و ... را تسکین دهد.

۶ـ بخندید و شوخ‌طبع باشید.
مطالعات زیادى نشان داده که خنده می‌تواند یکى از سالمترین پادزهرهاى فشار روانى باشد.

هنگامى که می‌خندیم یا حتى طبق برخى تحقیقات موقعى که ما لبخند می‌زنیم جریان خون به مغز افزایش می‌یابد و موادى بنام اندروفین (هورمانهاى ضد دردى که در شخص احساس خوش و سلامت ایجاد می‌کند) در مغز آزاد می‌شود و سطح هورمونهاى استرس‌زا را در خون پایین می‌آورد.

۷ـ ذهن خود را متمرکز زمان حال کنید.
اگر بتوانید ذهن خود را چنان پرورش دهید که امیدها و آمال خود را به کنارى نهاده و موقع مناسب و مقتضى به سراغ تک تک آنان بروید،به آرامش ذهنى دست خواهید یافت.

جاده‌اى که به آرامش ذهنى منتهى می‌گردد از راهى موسوم به توجه می‌گذرد.این توجه به خود در هنگام عمل کردن به کارهاى ساده نظیر ظرف شستن و ... باعث می‌شود که به هیچ وجه بى هدف و سرگردان همچون بطرى بر امواج دریا شناور نشویم.

٨ـ گوش دادن به موسیقى ملایم
برخى مطالعات اخیر نشان داده است که موسیقى آرام باعث آهسته کردن ضربان قلب و افزایش آندروفینها و کاهش اضطراب می‌شود. در این مورد می‌توانید بخش شنیدنی‌های سایت را ببینید. 

٩ـ افزایش اعتماد به نفس
با داشتن اعتماد به نفس بالا حداکثر استفاده را از تواناییهاى خود در مواجهه با استرس خواهید برد و درنتیجه کمتر دچار مشکل می‌شوید.

اما افرادى با اعتماد به نفس پایین نه تنها از شیوه مناسبى جهت مقابله استفاده نمی‌کنند بلکه آسیب بیشترى نیز به آنان وارد می‌شود.

١٠ـ حمایت اجتماعى
وجود حمایت اجتماعى در زندگى هر فرد سبب می‌شود که در مقابل بحرانهاى زندگى همانند سپر از وى دفاع کند. به همین دلیل ما باید شبکهٔ اجتماعى و روابط اجتماعى خود را گسترش دهیم تا بتوانیم به آنها تکیه کنیم و فکر کنیم که افرادى هستند که ما را دوست بدارند و ما نیز آنها را دوست بداریم.

با کسب حمایت اجتماعى در سطح بالاتر، احساس امنیت و اعتماد به خود افزایش می‌یابد و در مقابل استرس و فشار روانى کمتر آسیب می‌بینیم.

١١ـ آمادگى براى موقعیتهاى تنش‌زا
باید یاد گرفت که در شرایط استرس‌زا فکر خود را از ترس و نگرانى دور کرد و در جهت مفید قرار داد. مثلاً باید به کارى که در حال انجام است تمرکز نمود و به زمینه‌هاى اضطراب‌زای آن فکر نکرد.

مثلاً بازیکنان فوتبال به جاى فکر کردن به اینکه زیر نظر عده زیادى از تماشاگران هستند به فعالیت و نقش خود در هنگام بازى متمرکز شوند.

١٢ـ كسب اطلاعات در مورد موقعیت
عدم اطلاع از موقعیت فشارآور سبب استرس و اضطراب بالاترى در افراد می‌گردد بنابراین کسب آگاهى و اطلاعات در مورد موقعیتها و مواردى که مواجه خواهند شد سبب می‌شود که از پیامد موقعیت مطلع شده و کمتر دچار نگرانى و دلواپسى شوند.

مثلاً اگر بیماران قبل از عمل جراحى آگاهى یابند که عمل چگونه انجام خواهد شد و میزان درد پس از عمل را بدانند و سیر بهبودى برایشان روشن شود، کمتر دچار اضطراب می‌گردند.

١٣ـ تن‌آرامى (
Relaxation)
طى آن عضلات بدن براى مدتى کوتاه به‌طور ارادى منقبض گردیده و سپس به حالت آرامش برمی‌گردند. این کار طى مراحل و سلسله مراتبى انجام می‌گیرد. با این روش که به تنهایى و یا همراه با تکنیکهاى دیگر به‌کار می‌رود نشانه‌هاى اضطراب کاهش می‌یابد.

١٤ـ راه‌حلهاى دیگر
راههاى دیگرى که می‌توانید در چنین موقعیتى انجام دهید مورد توجه قرار داده و آنها را بیازمایید و مناسبترین راه را انتخاب نموده و استفاده نمایید.

٭ اجتناب از موقعیتهاى تنش‌زا و مشارکت کمتر در موقعیتهاى ناراحت‌کننده و استرس‌زا نه تنها سبب کاهش اضطراب می‌شود بلکه باید سعى شود که در محیط خانوادگى و ارتباطهاى بین فردى آرامش برقرار باشد.

٭ خودت باش. سعى کنید در موقعیتهاى فشارزا طبیعى رفتار نمایید و از نقش بازى کردن پرهیز نمایید.

٭ انتظارات، ترسها، مهارتها و امیدهایتان را بشناسید. لازم به ذکر است که یک برنامه دارویى مناسب و قابل دسترس و یا انجام درمانهاى غیردارویى و البته ترکیب آن دو، بهترین نوع درمان می‌باشد.

 

 

 

 

 

 

 
مدیر سایت بازدید : 35 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

این انجمن در پاییز ۸۸ تاسیس گردید و در این سالها به افتخاراتی از قبیل

 

 

 

 

 

 

 

نائل گردیده.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 22
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 106
  • بازدید کلی : 1,741